مكاسب محرمه/ نوع دوم: آنچه مقصود از آن حرام است
جلسه 81- در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۶
چکیده نکات
فرمایش مرحوم علامه (ره) در ماده هیاکل عبادت و نقد استاد معظم بر آن
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
ادامه بحث فرع دوم
بحث در فرع دوم بود ؛ كه بعد از بيان اينكه بيع هياكل عبادت حرام است (به حرمت تكليفى و وضعى)، اين فرع مطرح شد كه اگر ماده صنم يا صليبى ماليّت داشته باشد و بايع بخواهد ماده او را بفروشد، بگويد «بعتك خشب هذا الصنم» و ثمن در مقابل ماده او قرار گيرد، آيا اين معامله صحيح است يا خير؟
مرحوم شيخ(ره) در مكاسب فرمودند در چنين مواردي، حکم به بطلان به استناد اخبار و اجماع، مشكل است.
در بحث گذشته گفتيم كه اگر بگوييم بناء شارع بر اين است كه چيزى كه عنوان هيأتى را دارد كه آن هيأت براى حرام استفاده میشود اصلاً مورد معامله و نقل و انتقال واقع نشود، بعيد نيست بگوييم حتى همين مورد هم داخل در اين روايات هست، مخصوصاً آن روايتى كه از امام(ع) سؤال شد كسى مي خواهد چوب را بفروشد كه مشترى بعداً اين چوب را به صنم يا صليب تبديل کند، امام(ع) فرمودند جايز نيست.
ما هم در اينجا بگوييم اگر چيزى هيأتي دارد که بر اين هيأت، عمل محرم مترتب میشود و لو در مقابل ماده هم پول داده شود، صحت اين معامله مشكل است.
ابتدا فرمايش مرحوم علامه(ره) را بيان کنيم، بعد کلام امام(ره) در كتاب مكاسب محرمه را عرض کنيم که راجع به بيع ماده، چند صورت بيان كرده اند - فرمايشى كه شايد در بدو امر موجب مقدارى تعجب باشد -.
فرمايش مرحوم علامه(ره)
مرحوم علامه(ره) در كتاب تذكره فرموده: اگر براي مکسور صليب يا صنم، ارزش و ماليتى وجود دارد، يعنى ماده آن داراى ماليت است، بايع به اعتبار همين مكسور میتواند بفروشد، منتها با دو شرط ؛ اول: مشترى بعداً اين را بشکند، دوم: ديانت مشترى مورد وثوق باشد، اين معامله على الاقوى صحيح است. بعد از علامه؛ مرحوم محقق ثانى، مرحوم سبزوارى (صاحب كفايه)، مرحوم صاحب حدائق، مرحوم صاحب رياض(رحمهم الله) همين فتوا را دادهاند، حتى صاحب حدائق(ره) با كلمه «لا ريب» فرموده كه چنين معاملهاى صحيح است.نقد مرحوم شيخ(ره) بر مرحوم علامه(ره)
اينجا مرحوم شيخ(ره) می فرمايند كه چرا مرحوم علامه(ره) قيد وثوق به ديانت را آورده؟ میفرمايند ممكن است كسى بگويد اين قيد را براى اين آورده كه مساعده بر حرام نشود. اين كه بايع صنم را به مشترى بفروشد اما شرط كند كه بايد بشكنى و آن مكسورش هم ماليت دارد و وثوق به ديانت مشتري هم هست، براى اينكه اگر وثوق به ديانت مشترى نباشد، میشود از باب تعاون بر اثم. مرحوم شيخ(ره) میفرمايند اگر وجه تقييد چنين چيزى باشد، اولاً اعانت بر اثم، مجرد حكم تكليفى است، اما حكم وضعى - يعنى بطلان - ندارد.
لذا اين قيد كه «ممن يوثق به ديانته» وجهى ندارد.
اگر گفتيم با اين شرائط، معامله صحيح است، نتيجه فرمايش علامه(ره) اين است كه اگر براى مكسور، ماليت و قيمت هست اما شرط كسر نشود يا وثوق به ديانت نباشد، اين معامله باطل است. لازمه اين فتوا اين است که اگر ماده صنم ماليت دارد و به اعتبار آن میفروشد و ثمن را هم در مقابل ماليت اين ماده قرار میدهد، اما اگر شرط كسر نشود يا شرط دوم نباشد، معامله باطل است.
نقد استاد بر مرحوم علامه(ره)
ممکن است كسى از علامه(ره) سؤال كند كه شما اين شرط را براي صحت معامله از كجا آورده ايد؟ اگر ثمن در مقابل مجموع قرار مي گيرد؛ يك مقدارش مقابل هيأت و يك مقدارش مقابل ماده، يا انحلال به هيأت و ماده پيدا میكند يا انحلال به هيأت و ماده پيدا نمى كند، اصلاً در اجزاى خارجى و اوصاف در باب معاملات، انحلال معنا ندارد. در باب عبادات میگوييم يك وجوب انحلال پيدا میكند به وجوب قيام، وجوب قرائت، وجوب سجده و وجوب رکوع مانعى ندارد، اما در باب معاملات اگر يك مركب خارجى مبيع واقع شد، مثلاً حيوانى را متعلق بيع قرار گرفت، گفتند اين گوسفند را بفروشند به هزار تومان، هيچكس نمى گويد صد تومان از اين هزار تومان در مقابل كله گوسفند است، صد تومانش در مقابل ران گوسفند است، اين چنين نيست.در مانحن فيه هم به علامه(ره) عرض میكنيم شما كه میفرماييد جايى كه «للمكسور قيمة»، آيا ثمن در مقابل مجموع واقع میشود که در اين صورت ادعاي ما اين است که اگر مجموع، مورد معامله واقع شد، مورد روايات است، يعنى از مصاديق بيع صليب و بيع صنم است که روايات میگويد باطل است، چه شرط كسر بشود يا نشود و اعم از اينكه وثوق به ديانت مشتري باشد يا نباشد. و اگر بفرماييد كه ثمن در مقابل ماده فقط واقع میشود، يعنى اصلاً مجموع را نمى خواهد بفروشد، میگويد اين صليب ده كيلو طلا دارد، من ده كيلو طلا میفروشم، اگر ماده را میفروشد، ديگر نيازى به چنين شرطى ندارد، چون اينجا بيع الصنم و الصليب نيست و اصلاً چنين شرطى وجهى ندارد. ممکن است بگوييد اين هيأت، هيأتى است كه مبغوض شارع است.
مىگوييم اين مطلب ديگرى است، ما يك قانونى داريم بنام حذف ماده فساد، اگر صنمى وجود دارد که مال خودتان هم نيست اما میتوانيد هيأت اين را از بين ببريد، بر شما واجب است اين كار را انجام دهيد. از بين بردن هيأت دو صورت دارد ؛ يك وقت از بين بردن هيأت متوقف به از بين بردن ماده نيست، که بايد به همين مقدار اكتفا كنيم، و يک وقت از بين بردن هيأت، متوقف بر نابودي ماده است، حال ميگوييم حتي در جايي که از بين بردن هيأت، متوقف بر نابودي ماده است، بايد از بين ببريم. بحث قلع ماده فساد، اصلاً ربطى به معامله ندارد، چه مال من باشد چه مال ديگرى، هيأت صليب و صنم را بايد از بين برد. اين كه انسان «شرط كند بشكنيد»، يا «وثوق به ديانت» داشته باشد، ربطى به صحت معامله ندارد. درجايى كه ثمن در مقابل مجموع قرار میگيرد، مجموع يعنى چه؟ يعنى مجموع هيأت و ماده. فرض اين است كه ماده، ماليت جداگانه اي دارد، بقول علامه(ره) «لمكسورها قيمة»، اينجا يك مبنايى مرحوم ايروانى(ره) دارد.
فرمايش مرحوم ايرواني(ره) مرحوم ايروانى(ره) در حاشيه میفرمايد اگر يك شئ فقط منفعت محرمه داشته باشد معاملهاش باطل و حرام است. اما اگر يك شئ هم منفعت محرمه دارد و هم منفعت محلله، اينجا دو فرض میشود؛ فرض اول اين است كه منفعت محرمه و محلله هردو بر هيأت مترتب است، يعنى میگوييم اين هيأت بت يك منفعت محرمه دارد كه عبادتش كنند، يك منفعت محلله هم دارد که با آن تزيين کنند. فرض دوم اينکه بگوييم منفعت محرمه براى هيأت است و منفعت محلله براى ماده است.
عقيده مرحوم ايروانى(ره) اين است كه بين فرض اول و دوم از نظر صحت فرقى وجود ندارد. ايشان میفرمايند چه منفعت محرمه و محلله هردو بر هيأت مترتب شوند يا يكى بر هيأت وارد شود و ديگرى بر ماده وارد شود، ضابطه اين است اگر چيزى داراى منفعت محلله باشد بيعش صحيح است.
نقد استاد بر فرمايش محقق ايرواني(ره)
به نظر ما چنانکه كه عرض كرديم، روايات ظهور روشنى دارد در اين كه نسبت به اين هياكل، نبايد نقل و انتقالى واقع شود و لو اينكه داراى منفعت محلله ديگرى هم باشد. اينجا فقط اين نكته را بايد دقت كرد كه آيا بين اين دو فرض، فرقى هست يا نه؟ ما در فرع اول گفتيم اگر صليب را بقصد منفعت محرمه بفروشد و میداند كه مشترى قصد دارد از اين بعنوان عبادت استفاده كند، اينجا حرام است و معامله هم باطل است، اما در جايى كه مظنه و احتمال باشد، از روايات چنين مطلبى استفاده نمیشود.نظر استاد
طبق بيانى كه در فرع اول گفتيم، بايد در اينجا بگوييم اگر هيأت داراى دو منفعت بود، بايع مي تواند به قصد منفعت محلله بفروشد، كما اينكه درباب اعيان نجسه و نجاست و متنجسات گفتيم اگر عين نجسى را بقصد منفعت محلله بفروشد جايز است و حتى از روايت تحف العقول استفاده كرديم براي صحت معامله مجرد وجود منفعت محلله نادره كافى است.
اما اگر ماده منفعت محلله دارد ولي هيأت منفعت محرمه دارد، عرض كرديم بعيد نيست كه از روايات استفاده كنيم كه بيع اين صنم - و لو مادهاش داراى منفعت محلله باشد و مادهاش داراى قيمت باشد - صحيح نيست. يعنى شارع ماداميكه اين هيأت برقرار است از اين مجموعه سلب ماليت كرده است.
امام(ره) تقريباً عكس اين مطالب را مي فرمايند؛ كه اگر ماده ماليت داشته باشد بيع صحيح است و اصلاً شرط كسر و وثوق به ديانت لازم ندارد.
و صل الله علی سیدنا محمد و آله اجمعین.
- بیع هیاکل عبادت
- بیع ماده هیاکل عبادت
- نظر علامه دربیع ماده هیاکل عبادت
- نقد نظر علامه دربیع ماده هیاکل عبادت
- از بین بردن ماده فساد
- نظر مرحوم ايرواني در مورد بیع هیاکل عبادت
- نقد نظر مرحوم ايرواني در مورد بیع هیاکل عبادت
- نظر استاد فاضل لنکرانی در مورد بیع هیاکل عبادت
- ممنوعیت بیع هیاکل در صورت محرمه بودن منفعت هیئت
- عدم ارتباط شرط کسر هیاکل در صحت معامله
برچسب ها:
به توسعه ی کلیدواژه های دروس کمک کنید
چکیده نکات
فرمایش مرحوم علامه (ره) در ماده هیاکل عبادت و نقد استاد معظم بر آن
نظر شما