کتاب البیع بر اساس تحریر الوسیله 3
جلسه 109- در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۹
چکیده نکات
نتیجه بررسی اصل و عکس قاعده «ما یضمن»
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
نتیجه بررسی اصل و عکس قاعده «ما یضمن»
تا اینجا در اين عكس قاعده؛ یعنی «ما لا يضمن بصحيحه لا يضمن بفاسده»، ما دو مورد از موارد نقض را بررسي كرديم. يكي در اجارهي فاسد، دوم در عاريهي فاسد. مرحوم شيخ(ره) در مكاسب چند مورد ديگر را هم بيان كردهاند. محقق خوئي(قده) در مصباح الفقاهه آن موارد را متعرّض شدهاند. اما با مطالب مفصلي كه ما حول قاعده و عكس قاعده بيان كرديم، ديگر نيازي به اين نيست كه اين را در اينجا دنبال كنيم. البته اگر يك وقت بخواهيم يك رسالهاي در همين قاعده «ما يضمن» و «ما لا يضمن» بنويسيم، بايد همه آن موارد را ذكر كنيم. اينجا ما بحث اين قاعده را تمام میکنیم و بحمدالله هم در «اصل قاعده» و هم در «عكس قاعده» مباحث خيلي مفصّلي مطرح شد.جریان قاعده «ما من عام إلا و قد خصّ» در اندک موارد نقض
اگر ما قاعده را قبول كرديم و أدلهاش را هم بيان كرديم، اگر يك مواردي را هم به عنوان نقض بر اين قاعده پيدا شد، اين از قبیل همان «ما من عام إلا و قد خص» است، يعني موجب بطلان قاعده نميشود، مگر اينكه اينقدر موارد نقض زياد شود كه قاعده را از قاعده بودن بيندازد. اگر كسي گفت نسبت به «ما لا يضمن بصحيحه لا يضمن بفاسده» ده مورد نقض داريم، اينجا ديگر قاعده از قاعده بودن ساقط ميشود. اما اگر گفتيم سه چهار مورد بیشتر نیست، مثلاً ما بالأخره قبول نكرديم كه بحث عاريهي فاسد به عنوان نقض براي اين قاعده مطرح باشد، حالا اگر دو سه مورد نقض پيدا كرديم، اين از باب «ما من عام الا و قد خص» ميشود و به قاعده ضربهاي را وارد نميكند.
پس شما در مباحثه لااقل آنچه را كه محقق خوئي(قده) در مصباح الفقاهه بيان كردهاند، ملاحظه کنید؛ يكي از موارد نقض؛ «شركت فاسد» است، يكي از موارد نقض؛ «منافع مستوفاة يا غير مستوفاة در مقبوض به عقد فاسد» است. چند مورد است كه اينها را ببينيد و ما اينجا بحث اين قاعده را تمام ميكنيم. ما از ابتدای امسال، مسألهي سيزدهم تحرير را شروع كرديم. در مسألهي سيزدهم كتاب البيع، اين مسأله بود كه مقبوض به عقد فاسد داراي احكامي است. اگر به يك عقد فاسد، مالي مورد قبض ديگري واقع شد، اينجا احكامي دارد كه يكي از احكامش «ضمان» است. ما در اين مسألهي ضمان، بحث قاعدهي «علي اليد»، آن مقدار مهمش كه مرتبط به اينجا ميشد را بررسي كرديم. قاعدهي «اقدام» را بررسي كرديم، قاعدهي «احترام» را بررسي كرديم و اين قاعدهي «ما لا يضمن بصحيحه لا يضمن بفاسده» را هم بررسي كرديم.
مباحث مطرح شده در مسأله سیزدهم
يعني ما در طول بحث امسال، و لو در اين يك مسأله هنوز ماندهايم، اما چند قاعدهي مهم را بررسی کردیم كه اين قواعد در همهي ابواب معاملات جريان دارد و اختصاصی به بيع ندارد. بحمدالله قواعد خيلي خوبي مطرح شد. در بحث «مقبوض به عقد فاسد»، يك اثرش ضمان بود كه بحثش را تمام كرديم. اثر دوّم آن اين است كه تصرّف در اين مال جايز نيست. اثر سوم «وجوب الردّ فوراً» است. بايد فوراً اين مال به مالكش رد شود. اثر چهارم؛ «ضمان در منافع مستوفاة» است، و اثر پنجم؛ «ضمان المثل في المثلي و القيمة في القيمي» است. اين آثاري است كه بايد يكي يكي بقيه را هم مورد بحث قرار دهيم. ما براي «اصل قاعده» هيچ دليلي پيدا نكرديم. براي ادله ضمان دليل داريم، اما دلیلی بر «ما يضمن بصحيحه يضمن بفاسده» نداريم. براي «عكس قاعده» دليل داريم، «اولويت» هست، «الناس مسلطون علي اموالهم» هست، در «ادلهي استيمان مالكي» شيخ(ره) هم كه مناقشه كرديم.تذکر و سفارش استاد محترم نسبت به نوشتن مطالب
كاري كه شما باید انجام دهید؛ اينكه از اول تا آخر مباحث را يك دور بخوانید، يك نتيجهگيري كنید كه مجموعاً براي «اصل قاعده» چند دليل اقامه شد و براي عكسش چند دليل اقامه شد؟ كدام دليل مورد قبول و كدام دليل ردّ شد؟ يك جمعبندي نهايي كنيد و مجدداً خودتان بايد تحقيقي وارد شويد و كار كنيد. من توصيه ميكنم كه حتماً تابستان امسال يك رسالهي مفصلي در همين قاعده بنويسيد، اگر عربي بنويسيد مفيد واقع ميشود. علاوه بر آن؛ خودتان هم تحقيق كنيد. ببينيد الآن مرحوم شيخ فضل الله نوري(رضوان الله عليه) حدود صد سال پيش شهيد شده، امروزه آدم ميداند كه غير از جهات سياسياش، يك مرد خيلي ملايي بوده، يك رسالهاي در همين مورد دارد قاعده «ما يضمن بصحيحه يضمن بفاسده» و «ما لا يضمن بصحيحه لا يضمن بفاسده». از اين مسألهي نوشتن غفلت نكنيد، وسوسه خيلي سراغ آدم ميآيد، انسان وقتي دارد مينويسد ميگويد چه فايده دارد؟ ما از آن كتاب به اين كتاب ميآوريم؟ به قول يك آقايي كه با روحانيت خيلي مأنوس بود كه از دوستان مرحوم امام(رض) و مرحوم والد ما(ره) بود، خيلي هم انسان شيريني بود، ايشان يك روزي منزل يكي از علما رفته بود، ديده بود در يك اتاقي20 تا كتاب را كنار هم گذاشتهاند و يكي دارد ميخواند و ديگري مينويسد. از اينها سؤال كرد كه داريد چكار ميكنيد؟اينها گفتند كه ما داريم احاديث را جمعآوري ميكنيم، در يك جاي ديگر وارد ميكنيم. گفت كه در يك جمله بگوئيد كه داريم احاديث را گور به گور ميكنيم! البته در واقع اينطور نيست، اين احاديثي كه اينقدر متشتّت هست، اگر كنار هم قرار بگيرد، در يك موضوع واحد، چقدر نتايج زيادي بر آن بار ميشود؟ الآن هم همينطور است، و احاديث ما هنوز خيلي به موضوع بندي و تقريب نياز به اين مسائل دارد.
من تجربهي خودم را عرض ميكنم. يكي از چيزهايي كه والد ما(رض) خيلي تأكيد ميكردند؛ «نوشتن» بود. انسان وقتي مينويسد، پيش خودش ميگويد چه فايده و اثري دارد؟ أولاً در اين نوشتن، شما روي صفحهي كاغذ نمينويسي، اگر با دقت بنويسي، در واقع روي ذهنتان مينويسيد. يعني روايتي كه اينطور مينويسيد، ذهن شما تصويربرداري ميكند، دقت ميكند و اين در ذهنتان باقي ميماند. نكتهي دوم؛ موقع نوشتن انسان ميفهمد كه در كجا ضعف دارد؟ به قول ايشان در رجال، انسان وقتي حديث را بررسي ميكند، سند حديث را ميگويند صحيح است يا نه؟ ميگويد من از كجا بگويم كه اين صحيح است يا نه؟ رجال و فقه الحديث لازم دارد. انسان موقع نوشتن دقت میکند كدام مطلب را اول و كدام را دوم بياورد؟ يكي از خصوصيات منحصر والد راحل ما(ره)اين بود كه مطالب را به قدري منظم رديف ميكرد كه آرام آرام و قدم به قدم ذهن شنونده آماده ميشد براي رسيدن به نتيجهي مطلوب. حالا گاهي اوقات يك مطلبي هست كه چند تا مقدمه دارد، انسان ميآيد مقدمه پنجم را اول ذكر ميكند.
اينطور نميشود، بايد به ترتيب گفت تا يكييكي روشن شود. الآن شما اين سيري كامل در اصول فقه را ببينيد، انسان ميبيند كه مثل يك برنامهي منظمي كه تنظيم ميشود، تا بخواهد به نتيجه برسد. خود ايشان به من ميفرمودند كه من دو جور مطالعه ميكنم؛ يك مطالعه ميكنم و فكر در عمق مطلب ميكنم، که مطلب چيست؟ بعد كه اين تمام شد، فكر ميكنم در چينش مطلب، كه حالا كدام مطلب را بايد اول گفت، كدام مطلب را بايد دوم گفت. در نوشتن انسان اين را ميفهمد. آنگاه اينجاست كه انسان ميتواند بفهمد كه اين مقدمه اشكال دارد. پس نتيجه واضح است. براي اجتهاد انسان بايد كمكم از همين راه وارد شود و إلا اگر اين زحمات نباشد، فايدهاي ندارد. تا میتوانید بنويسيد.
تقاضاي من اين است كه آقايان در اين تابستان كه دو سه هفتهي ديگر درسها تعطيل ميشود، قاعدهي « ما يضمن بصحيحه يضمن بفاسده» را بنويسيد. مفصلتر از آنچه ما گفتيم بنويسيد. آنچه را ما گفتيم تا ميتوانيد مورد مناقشه قرار دهيد. اگر به ذهنتان پنج تا اشكال ميرسد، نگوئيد حالا يك اشكالش کافي است. هر پنج تا را بياوريد. چند سال که اينطوري كار كنيد اين سبب ميشود كه ذهنتان قوي و آماده ميشود و اوايل كار هم يك مقداري مشكل است، اما بعداً آسان میشود.
باز خود والد راحل ما(ره) ميفرمودند كه براي من نوشتن عربي به مراتب از نوشتن فارسي آسانتر است، با اينكه انشاي فارسي ايشان خيلي قوي بود، ولي ميفرمودند كه عربي براي من خيلي آسانتر از فارسي است. بعد هم كه از دنيا ميروند ميبينيد كه اين همه آثارشان باقي مانده و اين همه كتابها هست كه در اختيار مدرسين و فضلاست كه مراجعه ميكنند. نوشته يك چيزي است كه انسان را ماندگار ميكند. حالا اگر هم چاپ نشود، بالأخره يك زماني ميشود كه نوه و نتيجهي شما چاپ ميكند، ميگويد يك جد ملايي داشتيم اين كتابش را چاپ كنيم. اگر انسان با اخلاص بنويسد باقي ميماند و منتشر ميكند و مؤثر هم واقع ميشود. لذا حتماً آقايان اين را يك رسالهاي كنيد و اول سال ديگر اگر ما زنده بوديم و خدمتتان رسيديم، رسالهها را ميخوانم و نكاتش را مورد دقت قرار ميدهم.
بحث تصرّف در مقبوض به عقد فاسد
چند بحث باقي مانده است. اولين مطلب اين است كه در «مقبوض به عقد فاسد»، ما مسألهي ضمان را كه يك حكم وضعي بود بررسي كرديم. حالا آيا تصرّف در اين جايز است يا نه؟ مرحوم شيخ(ره) در مكاسب ميفرمايد تصرّف در مقبوض به عقد فاسد جايز نيست. در حواشي مكاسب برخي مثل مرحوم سيّد يزدي(ره) تفصيل دادهاند و ميفرمايد در جايي كه در عقد فاسد، دافع، جاهل است، تصرف جايز نيست، اما درجايي كه در عقد فاسد، دافع، عالم است به اينكه اين عقد فاسد است، مع ذلك ميآيد مالش را در اختيار ديگري قرار ميدهد، اين تصرف جايز است.
مرحوم سيد(ره) بين صورت جهل دافع و علم دافع فرق گذاشته است. اينجا دقت بفرماييد كه در كبراي مسأله هيچ اختلافي بين فقها نيست. كبراي مسأله اين است كه تصرف در مال غير، من دون إذن الغير جايز نيست. در كبراي مسأله بحثي نيست، اما بحث، يك بحث صغروي است. آيا در اينجا در عقد فاسد و در مقبوض به عقد فاسد، تصرّف من دون إذن الغير است تا بگوئيم حرام است يا اينكه تصرّف مع إذن الغير است تا بگوئيم جايز است. بحث در اينجا يك بحث صغروي است و بحث كبروي نيست.
و صلی الله علی سیدنا محمد و آله اجمعین.
- موارد نقض عكس قاعده ما یضمن
- عدم از بین رفتن قاعده با موارد انک نقض
- عدم از بین رفتن قاعده با موارد اندک نقض
- آثار بحث از مقبوض به عقد فاسد
- اهمیت نوشتن مطالب
- شیوه بیان آیت الله العظمی فاضل لنکرانی
- نوشتن عربی تقریرات
- تصرّف در مقبوض به عقد فاسد
- فوائد نوشتن
- سیری کامل در اصول فقه
برچسب ها:
به توسعه ی کلیدواژه های دروس کمک کنید
چکیده نکات
نتیجه بررسی اصل و عکس قاعده «ما یضمن»
نظر شما