بحث برائت
جلسه 35- در تاریخ ۳۰ آبان ۱۳۸۸
چکیده نکات
استدلال به روایتی از امام صادق(ع) بر استفاده برائت از آیه شریفه سوره طلاق- بیان مرحوم شیخ در مورد تکلیف به معرفت خداوند
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
بررسی استدلال به روايتی از امام صادق(ع) بر استفاده برائت از آيه شريفه سوره طلاق
در مورد آيه شريفه (لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَآ آتَاهَا) بررسي روايتي باقي ماند که در آن به همين آيه استدلال شده است. روايت را مرحوم کليني در صفحه 163 از جلد 1 کتاب کافي نقل ميکند. کليني از عليّ بن ابراهيم، عن محمّد بن عيسی بن عبيد، عن يونس، عن حماد، عن عبد الاعلى ـ روايت معتبر است ـ قال: قلت لأبي عبد الله عليه السلام: أصلحك الله هل جعل في الناس أداة ينالون بها المعرفة؟ قال: فقال: لا، قلت: فهل كلّفوا المعرفة؟ قال: لا، على الله البيان (لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَآ آتَاهَا)(لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا)». در اين روايت عبدالاعلي دو سؤال از امام صادق(عليه السلام) پرسيده است. سؤال اوّل اين است که آيا خداوند تبارک و تعالي براي مردم طرق يا وسائلي که به وسيله آنها بتوانند معرفت پيدا کنند قرار داده است يا نه؟ امام(ع) ميفرمايد: نه. سؤال دوّم اين است که حال، آيا اين مردم مکلّف به معرفت هستند؟ که امام(ع) دو مرتبه ميفرمايد: خير. در ادامه روايت، امام(ع) ميفرمايد: «علی الله البيان»، خداوند اگر بخواهد مردم معرفت پيدا کنند، بايد بيان کنند؛ کيفيّت معرفت و چگونگي معرفت را بايد بيان کند تا مردم معرفت پيدا کنند. در ادامه نيز دو آيه شريفه را بيان ميفرمايند. به اين روايت استشهاد کردهاند که مراد از «ايتاء» در آيه شريفه، اعلام و بيان است.(لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَآ آتَاهَا) بر حسب اين روايت، «ايتاء» بايد به معناي اعلام و بيان باشد؛ که مدّعاي قائلين به برائت همين است. آنها ميگويند در هيچ تکليفي قبل از اين که خداوند آن تکليف را بيان کند، آن تکليف متوجّه انسان نيست. شاهد اينان در اين روايت آن است که «ايتاء» به بيان معنا شده است. چون امام(ع) ميفرمايد: «علی الله البيان»؛ چون خود خداوند بيان فرموده است (لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَآ آتَاهَا). اين استشهادي است که به اين روايت کردهاند. اما اين که آيا اين استشهاد درست است يا نه؟بايستي يک مقدار اين روايت را توضيح دهيم. مطلب اوّل اين است که در اين که مراد از معرفت چيست، سه احتمال وجود دارد. يکي اين که مراد، معرفت خداوند تبارک و تعالي است؛ دوّم اين که مراد، معرفت حجج خداوند است؛ و سوّم اين که معناي عامي را ميگويد و آن شناخت است؛ شناخت خدا، ائمّه، قيامت، صفات خداو... مطلب دوّم اين است که مراد از اين معرفت، معرفت اجمالي است و يا معرفت تفصيلي مراد است. به قرينه اين که امام(ع) ميفرمايد: «علی الله البيان»، روشن هست که سائل از معرفت اجمالي سؤال نميکند و از معرفت تفصيلي سؤال ميکند. آيا مردم مکلّف به معرفت تفصيلي خداوند تبارک و تعالي يا معرفت تفصيلي حجج خدا هستند يا خير؟ و مطلب سوم اين است كه «علی الله البيان»، آيا به عنوان بيان واقع است؟ امام صادق(ع) ميفرمايد: خدا بايد بيان كند؛ آيا امام صادق(ع) واقعاً ميخواهد اين را ذكر كند يا اين که مجرّد يك فرض است؟ يعني ما ميگوئيم تكليف روي فرضي است كه خدا بيان كند، اما در مورد معرفتش بيان هم نفرموده است؛ مجرّد يك فرض و تقدير است. به عبارت ديگر، تعبير «علی الله البيان»، آيا مجرّد فرض و تقدير مراد است يا اينكه امام صادق(عليه السلام) دارد واقع را بيان ميكند؟. اگر در اينجا مراد از معرفت، معرفت خداوند باشد، و مراد از اين معرفت، معرفت تفصيليه باشد، و مراد از بيان هم واقع باشد و نه مجرّد فرض و تقدير، در اين صورت، «ايتاء» هم به معناي اعلام ميشود؛ اما اگر گفتيم مراد معرفت حجج خداوند است، يا گفتيم امام(ع) «علی الله البيان» را به عنوان يك فرض و تقدير ذكر ميكند، يعني تكليف به معرفت هست روي فرض بيان، اما حالا كه بيان نشده، پس تكليف به معرفت هم نيست.
بيان مرحوم شيخ در مورد تکليف به معرفت خداوند
نكتهاي كه وجود دارد اين است که مرحوم شيخ ميفرمايد: اينجا تكليف، يعني تكليف به معرفت خداوند قبل از آن كه خداوند خصوصيّات خودش را بيان كند؛ و اين معرفت، غير مقدور است؛ مقدور مكلّف نيست. اگر خداوند صفات ذاتيهي حقيقيهي خودش را بيان نكند، معرفت به صفات و ذات خدا مقدور نيست. در نتيجه در (لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَآ آتَاهَا) مراد اين نيست كه تكليف قبل از بيان اثر ندارد و بعد از بيان اثر دارد؛ بلكه «ايتاء» در اين روايت به معناي اقدار است؛ يعني خداوند هيچ نفسي را تکليف نميکند مگر به آنچه كه مقدور مكلف باشد. پس، امام(عليه السلام) ميفرمايد معرفت خدا قبل از آن كه خود خداوند بيان كند، مقدور مكلّف نيست؛ و بعد از آن كه خداوند بيان فرمود، مقدور مكلّف ميشود. لذا، با اين بيان، «ايتاء» را به معناي اعلام نميگيرند و ميفرمايند «ايتاء» در اينجا به معناي قدرت و همان اقدار است.
در نتيجه، مرحوم شيخ(اعلي الله مقامه الشريف) ميخواهند بفرمايند آيه نميتواند شاهد براي قائلين به برائت باشد؛ چون آيه نميگويد اگر تكليفي بيان نشد، آن تكليف فعليت ندارد؛ آيه در مورد معرفت است، و معرفت خدا براي بشر قبل از اينكه خداوند بيان كند، غير مقدور است. لذا، ميفرمايند اين معنا و احتمال به همان معناي دوم برميگردد که اعلام به معناي اقدار است؛ يعني بعد از اينكه مكلّف قدرت پيدا كند. شاهدي كه براي شيخ وجود دارد، اين است كه در اين روايت، اين دو آيه كنار هم قرار داده شده، (لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا) و (لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَآ آتَاهَا)، و معلوم ميشود امام(عليه السلام) اين دو را به يك معنا تفسير كردهاند.
نكتهاي كه ما اضافه ميكنيم، اين است كه قبل از روايت، ما گفتيم اگر ما باشيم و آيه، آيه ظهور در مال دارد؛ (لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَآ آتَاهَا)، يعني انفاق مالي كه خداوند به مکلّف و نفس اعطا كرده است؛ و آيات و عبارات قبل قرينه روشن اين مدّعاست. اما اين روايت سبب ميشود كه بگوئيم آيه يك مقدار از دايرهي مال وسيعتر است؛ بگوئيم خداوند نفسي را تکليف نميکند مگر آن مالي كه اعطا كرده يا آنچه كه قدرت دارد. و نكتهي لطيف و ظريفش اين است كه اگر كلمهي «ما» را به معناي «اِقدار» گرفتيم، شامل انفاق به مقدار قدرت هم ميشود؛ يعني بايد به مقداري كه قدرت دارد انفاق کند و در جلسهي قبل هم عرض كرديم اين ضابطهي كلي ميشود براي همه موارد مالي. به وسيله اين روايت، بايد دايره را يك مقداري توسعه داده و بگوئيم در هرچه كه قدرت شرط است، به همان اندازه تکليف هست. اما باز به نفع برائتيها نميتواند باشد؛ زيرا، برائتيها زماني ميتوانند به اين آيه استدلال كنند كه «ما» به معناي تكليف باشد و «ايتاء» هم به معناي اعلام و بيان باشد؛ در حالي که اين روايت، ظهور در اين معنا ندارد. اين هم مطلبي بود كه راجع به اين روايت لازم بود عرض كنيم.
پس، نتيجه اين ميشود كه آيه شريفه (لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَآ آتَاهَا) معنايي فراتر از مال دارد؛ و آن معنا همان معناي قدرت است؛ لذا، عرض كردم اين كه در روايت، حضرت (لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا) را كنارش آورده، مؤيد ميشود بر اين که اين دو آيه داراي يک معنا هستند.
وصلّي الله علي محمّد و آله الطاهرين.
- اصالة البرائة
- اصالت البرائت
- ادله ی اصالة البرائة
- استدلال به روايتی از امام صادق(ع) بر استفاده برائت از آيه7سوره طلاق
- روایت عبد الاعلی در مورد آیه 7 سوره طلاق
- مراد از معرفت در روایت عبد الاعلی
- بيان شيخ انصاری در مورد تکليف به معرفت خداوند در روایت عبد الاعلی
- مراز از مَآ آتَاهَا در آیه 7 سوره طلاق
- عدم ثبوت ادعای برائتی ها با توجه به روایت عبد الاعلی
- توضیح روایت عبد الاعلی در مورد آیه لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَآ آتَاهَا
برچسب ها:
به توسعه ی کلیدواژه های دروس کمک کنید
چکیده نکات
استدلال به روایتی از امام صادق(ع) بر استفاده برائت از آیه شریفه سوره طلاق- بیان مرحوم شیخ در مورد تکلیف به معرفت خداوند
نظر شما