کتاب البیع
جلسه 53- در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۳۸۶
چکیده نکات
بررسی معنای لغوی و اصطلاحی معاطات و فرمایش مرحوم اصفهانی(ره)
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
بررسي معناي لغوي و اصطلاحي «معاطات»
كلام صاحب جواهر(ره) را بعنوان شروع بحث معاطات ذكر كرديم و عبارتى كه از شيخ مفيد(ره) بود و ايشان بيان كرده بودند را مورد بحث قرار داديم.معاطات در لغت: كلمه «معاطات»، لفظى است كه در هيچ يك از متون روايى وارد نشده، و در هيچ آيه و روايتى كلمه «معاطات» نيامده است، بلكه تعبيرى است كه عمدتاً در السنه فقهاء آمده است. «معاطات» از باب مفاعله است، و در لغت به مطلق تعاطى گفته میشود. اگر اعطاء من الطرفين شد؛ اعطاء در مقابل اعطاء شد؛ به آن معاطات ميگويند. در لغت، هيچ قصد معاوضه يا قصد ملكيت در معناى معاطات لغوى مأخوذ نيست.
معاطات در اصطلاح: شيخ انصارى(اعلى الله مقامه الشريف) میفرمايد جماعتى از فقهاء از جمله محقق ثانى(قده) در شرح ارشاد، شهيد(ره) در كتاب روضة، و مرحوم سيّد طباطبايى(رض) در كتاب رياض، معاطات را اينطور تفسير كردهاند «أن يعطى كل من إثنين عوض عما يأخذه من الاخر»؛ اگر دو نفر هر كدام چيزى را بعنوان عوض آنچه كه از ديگرى اخذ میكنند اعطا كنند، بايع اعطا میكند بعنوان آن عوضى كه از مشترى میگيرد، و مشترى اعطا مىكند بعنوان آن عوضى كه از بايع میگيرد، به اين معاطات ميگويند. ظاهر عبارت شيخ انصارى(ره) هم اين است كه همين تفسير را پذيرفتهاند و بعد وارد اقسام معاطات شدهاند.
بررسي معناي اصطلاحي «معاطات»
اکنون به بررسي معناي اصطلاحى معاطات ميپردازيم -و لو اينكه بعداً ان شاالله در بحث تنبيهات معاطات مفصل بيان میكنيم كه آيا إعطاء من الطرفين لازم است يا إعطاء من جانب واحد هم كافى است يا اصلاً إعطا هم لازم نيست- و مقدارى روى اين تفسيرى كه بنا به فرموده مرحوم شيخ(ره)؛ جماعتى از فقهاء اين تفسير را ذكر كردهاند «أن يعطى كل من اثنين عوضاً عما يأخذه من الاخر» بحث ميکنيم.
فرمايش محقق اصفهاني(ره)
محقق اصفهانى(ره) -حاشيه مكاسب، چاپ جديد، ج1، ص95- فرموده است در اين تعريف، مسامحه واضحى است و مقصود هم روشن است. در بيان مسامحه میفرمايند ما میخواهيم آن معاطاتى كه بعنوان بيع واقع میشود را تعريف كنيم، آن معاطاتى كه تصح أن تقع بيعا ، كه به آن معاطات بيعى میگوييم. فرمودهاند «فيه مسامحة واضحة، إذ المعاطاة التي يمكن أن تصح بيعا لا يعقل أن يكون كلا طرفيها إعطاء بعنوان العوضية، بل لابد من أن يكون أحد طرفيها إعطاء بعوض، لا كلا من طرفيها إعطاء عوضا، و لا إعطاء بعوض و المقصود واضح»؛ در اين تفسير گفتيم، «أن يعطيه كل من اثنين عوضاً عن ما يأخذه من الاخر» يعنى هم بايع اعطا میكند بعنوان العوضية و هم مشترى اعطا میكند بعنوان العوضية، مرحوم اصفهانى(ره) میفرمايند در بيع، چنين چيزى نداريم، بلکه در بيع؛ يا ثمن عوض است يا مثمن عوض است.نمىشود بگوييم هم ثمن عوض است و هم مثمن عوض است. اگر مثمن اعطا میشود، ثمن میشود بعنوان العوضيه، وقتى مشترى دارد ثمن را اعطا میكند ديگر مثمن را بعنوان العوضيه اخذ نمیكند. در معاطات بيعى، اعطا دو نفر بعنوان العوضية نيست. بله، هم اين دارد جنس را اعطا میكند و هم مشترى دارد ثمن را اعطا میكند، اما يكي از آنها عنوان عوضيت را دارد، بايع که مبيع را اعطا میكند، ثمن را بعنوان عوضيه ميگيرد. ديگر نمیتوانيم بگوييم مشترى هم وقتى ثمن را میدهد مبيع را بعنوان عوضيت اخذ میكند.
لذا محقق اصفهانى(قده) ميفرمايد يكى از دو طرفش بايد اعطاء به عوض باشد. لذا میفرمايند در اين تفسير يك مسامحه واضحى وجود دارد.
فرمايش محقق ايرواني(ره)
محقق ايروانى(ره) -حاشيه مكاسب، ج2، ص37- أصلاً براي معاطات معناى ديگرى ذکر كرده و گفته در معاطاتى كه محل بحث ماست، مراد از معاطات؛ يعنى «معاملة التي هي فاقدة للصيغة الصحيحة» است؛ «معاطات، معاملهاي است که داراي صيغه صحيح نباشد»، و اصلاً در آن تعبير إعطا يا عطا هم نياورده است. خود ايشان هم تصريح كرده كه ما در تعريف معاطات اصلا عطا را نمیآوريم، چه رسد به اينكه «إعطا من الجانبين» را ذكر كنيم. میگوييم به چه معاطات میگوييد؟ ميگويد معاطات همه شرايط بيع را دارد، فقط يك چيز كم دارد و آن صيغه و الفاظ معتبر است.در نتيجه اگر معاملهاى با الفاظ واقع شود منتها الفاظ غير صحيحه باشد، باز هم روى اين تفسير، معاطات میشود. اگر عطايى هم باشد، «إعطا من جانب واحد» يا «اعطا من الجانبين» باشد، آنها به طريق اولى عنوان معاطات را دارد. تعبير ايشان اين است «لايعنون بالمعاطاة ما اشتمل على العطاء فضلا عن أن يكون ذلك من الجانبين و إنّما يريدون بالمعاطاة كل معاملة لم تكن بالصّيغة المشتملة على شرائط الإيجاب و القبول حصلت تلك المعاملة بالتّعاطي للعوضين أو حصلت بإنشاء المعاملة بالألفاظ الفاقدة للشّرائط»؛
كه ما اگر اينطور معنا كرديم، اصلاً معناى اصطلاحى كاملاً در بعضى از مصاديق، با معناى لغوى تباين پيدا میكند. و اگر بگوييم معاطات يعنى «معامله فاقد صيغة صحيحه»، در نتيجه «معامله واجد صيغة باطل» نيز معاطات ميباشد.
دقت کنيد! اين دو گونه طرز فكر است؛ يك نوع اين است كه جماعتى از فقهاء اين قدر دائره معاطات را محدود كردهاند كه میگويند «إعطاء كل من الاثنين عوضا عما يأخذه من الاخر» ؛ که إعطا طرفينى را معتبر دانستهاند، درست در نقطه مقابل كسى مثل محقق ايروانى(ره) که میفرمايد در آن اصلاً عطا و إعطا معتبر نيست بلكه اگر الفاظ فاقد صحة هم باشد، اينجا نيز در اصطلاح فقهاء به آن معاطات میگويند.
نقد اول استاد بر فرمايش محقق ايرواني(ره)
به نظر میرسد هر دو تعريف، محل مناقشه است. -و لو اينكه عرض كرديم إن شاء الله بعد از بررسي ادله صحت معاطات، ادله لزوم و نيز ملزمات معاطات، به بحث تنبيهات معاطات ميپردازيم و در تنبيه دوم اين مطلب وجود دارد كه آيا اين كسى كه میرود نانوايى، پول را میگذارد، نان را بر ميدارد و ميرود، و اصلاً اعطايى وجود ندارد و به كسى چيزى را اعطا نكرده است، آيا اين عنوان معاطات را دارد يا خير؟- اما در اينجا اجمالاً میخواهيم عرض كنيم، نكتهاي كه در باب معاطات اصطلاحى وجود دارد اين است كه در اصطلاح، معاطات آن است كه عنوان فعل را داشته باشد، يعني معاطات آن است كه يك سببى براى تحقق معاملهاى من الاسباب الفعليه بايد عنوان فعل را داشته باشد تا بتوانيم بگوييم اين عنوان معاطات را دارد.به نظر میرسد بهترين بيان را امام(رض) -کتاب البيع، ج1، ص87- دارند كه میفرمايند «المعاطاة بقول مطلق هي الأفعال التي هي أسباب لإنشاء معاملة»؛ روى اين نكته توجه فرمودهاند كه مجرد لفظ فاقد شرايط، نمیتواند معاطات باشد، بلکه اين میشود عقد باطل. اصلاً لازمه كلام محقق ايروانى(رض) اين است كه ما در معاملاتى كه با الفاظ خوانده میشود، معامله باطل نداشته باشيم و بگوييم اگر الفاظ را صحيح خوانديم، عنوان عقد بالصيغه را دارد، اگر همين الفاظ را باطل خوانديم، معامله صحيح است اما معاطاتى است.
لازمه كلام ايشان اين است که در بيع اگر كسى گفت «بعت» ، مشترى هم گفت «اشتريت» اين عقد صحيح تام است، اما اگر يكى از اين دو ايجاب يا قبول را اشتباه بخوانند، بايد بگوييم بله معامله صحيح است، اما عنوان معاطات را دارد. اشكالش اين است كه ما «عقد باطل» نداريم.
اين را بخواهيم بعنوان اشکال به ايروانى(ره) بگوييم يا بعنوان مبعد؛ كه ما بگوييم شما طورى معاطات را تفسير میكنيد که تمام عقودى كه از حيث ايجاب و قبول فاسد است، صحيح شود.
پس يك اشكال به مرحوم ايروانى(ره) همين است -كه عرض كردم اين را میتوانيد بعنوان اشكال يا استبعاد قرار دهيد- اگر معاطات را اينطور معنا كنيم، لازمهاش اين است كه تمام عقودى كه از حيث ايجاب و قبول فاسد است و فرضاً بقيه شرايط را دارد، بايد ملتزم شويم عقد صحيح است اما معاطاتى است. و هذا لا يمكن الالتزام به . بالاخره در فقه مواردى داريم كه انسان نمیتواند دليل قطعى بر بطلانش بياورد.
نقد دوم استاد
اشکال دوم اين است كه بالاخره در معاطات، «فعل» دخالت دارد. معاطات را ما يك انشاء فعلى میدانيم، يعنى بوسيله فعل، ملكيت را براى طرفين انشاء میكنيم. پس بايد در تعريف آن مسأله فعل مطرح باشد، لذا امام(ره) چنين تعبيرميکنند «هى الافعال التى هى اسباب لانشاء معاملة»؛ افعالى است كه سبب براى انشاء معامله است.
در نتيجه میخواهد در آن تعاطى باشد يا نه، إعطا من جانب و اخذ من جانب آخر باشد يا نه، در باب بيع سلم كه الان پول را میدهد و جنس را بعداً تحويل میگيرد، الان كه پول را میدهد بيع محقق شد، الان که مثمنى وجود ندارد، مثمن را بعداً بايد تحويل دهد، يا در باب بيع نسيه که بايع الان جنس را به مشترى میدهد و پول را دو ماه ديگر میگيرد، معامله الان محقق شد، پس ما موردي را داريم كه تعاطى نيست و إعطا من جانب واحد است، لذا تمام اينها عنوان معاطات را دارد.
اقسام معاطات
بعد از اينكه تفسير اجمالي معاطات روشن شد، مرحوم شيخ(قده) به اقسام معاطات پرداختهاند. شيخ(قده) میفرمايد كه در معاطات، يا طرفين «قصد اباحه» دارند و يا «قصد تمليك» دارند.
نقد استاد بر تقسيم مرحوم شيخ(قده)
اينجا اولين نكته اين است كه ما اگر معاطات را در خصوص معاطات بيعى بگيريم، در معاطات بيعى میگوييم کمبود معاطات بيعى اين است كه فقط همان ايجاب و قبول را ندارد، اما بقيه خصوصيات بيع را دارد. در معامله بيعي، قصد طرفين؛ «تمليك» است. پس اگر قصد داريد معاطات بيعى را اينجا در كتاب البيع بيان کنيد، اين دو قسم وجود ندارد، بلکه در معاطات بيعى فقط يك قسم است و آن هم قصد تمليك است. در اينجا از مرحوم شيخ(ره) سؤال میكنيم كه شما كل معاطات را میخواهيد بگوييد؛ معاطات سواء كانت فى البيع أو في غير البيع؟ اگر مرادتان اين باشد که همه جا اين چنين است كه درست نيست، اگر كسى قايل شد به اينكه معاطات در عاريه هم جارى است، در عاريه كه قصد تمليك وجود ندارد.اگر كسى قايل شد به اينكه معاطات در نكاح جارى است، در نكاح كه قصد تمليك وجود ندارد، در نكاح قصد اباحه هم وجود ندارد، بلکه در آنجا چيز ديگرى است. پس اشكالى كه اينجا بر مرحوم شيخ(ره) است اين است كه شيخ بعد از تفسير معاطات فرموده است كه يا قصد اباحه است يا قصد تمليك. اشكال اين است که اگر مرادتان خصوص معاطات بيعى است، در معاطات بيعى فقط بايد قصد تمليك باشد، چون در خود بيع، فقط قصد تمليك است و معاطات بيعى يعنى آنچه كه جاى بيع است و فقط شرايط صيغه را ندارد.
اگر مرادتان مطلق العقود است، در مطلق العقود كه بيش از اينها بايد باشد، در بعضى از موارد تمليك نيست، در بعضى از موارد تمليك معنا ندارد، مثل نكاح، يا مثل طلاق -اگر در ايقاعات هم کسي بگويد معاطات جريان دارد- که ميگوييم آيا شماي شيخ(ره) ميتوانيد بگوييد معاطات در طلاق إما ان يكون بقصد الاباحه او بقصد التمليك؟ خير، نمیتوانيدچ چنين بگوييد. پس اين تقسيمى كه شما در اينجا عنوان فرموديد، تقسيم درستى نيست.
صاحب جواهر(قده) در جلد 22، دو وجه ديگر را براى معاطات ذكر كرده است. محقق خوئى(ره) در مصباح الفقاهة به ايشان اشكال كرده، اينها را ملاحظه بفرماييد.
و صل الله علی سیدنا محمد وآله اجمعین.
- معاطات
- معنای لغوی معاطات
- معنای اصطلاحی معاطات
- نظر محقق ايرواني در مورد معاطات
- نقد استاد فاضل لنکرانی بر محقق ايرواني در تعریف معاطات
- نظر امام خمینی در تعریف بیع
- اقسام معاطات
- نظر شیخ انصاری در اقسام معاطات
- نقد استاد فاضل لنکرانی بر تقسيم شيخ انصاری از معاطات
برچسب ها:
به توسعه ی کلیدواژه های دروس کمک کنید
چکیده نکات
بررسی معنای لغوی و اصطلاحی معاطات و فرمایش مرحوم اصفهانی(ره)
نظر شما