-
۴۱
این ادلّه به دست میآید، این است که راویان، علما، فقها و حکّام، در اموری جانشین پیامبر و وصیّ او میشوند که از حیث نبوّت و رسالت برای آنان ثابت باشد، نه همة اموری که برای آنان از جهات دیگری ثابت است و به ویژگیهای آنان باز میگردد.
توضیح آنکه: معلّق کردن حکم بر وصف، اشعار به علّیت دارد، بویژه در بحث ما که قرائن عقلی و نقلی پرشماری در آن وجود دارد. بنا بر این، تشبیه عالم به پیامبر یا تشبیه راوی به حجّت خدا، چیزی جز تنزیل و تشبیه را در خصوص جهت نبوّت ـ که وساطت بین خداوند متعال و بندگان اوست ـ یا خصوص جهت امامت ـ که وساطت بین پیامبر و رعیت است ـ افاده نمیکند. پس هر چیزی که برای پیامبر از جهت واسطه بودن بین خدا و خلق او ثابت باشد ـ یعنی حیثیت تبلیغ احکام ـ برای جانشین و نائب او نیز ثابت است. امّا در اموری که از جهات دیگری غیر از حیثیت رسالت، برای پیامبر و وصی ثابت است ـ مانند امور شرعی و عادّی که از خصائص پیامبر هستند ـ، تشبیه و تنزیل یاد شده، نمیتواند مشارکت علما و راویان را ثابت کند. همچنین شکّی نیست که بحث ما و نظائر آن، از آن حیثیت مورد اشاره خارج است؛ بلکه آنچه داخل در آن حیثیت است، فقط از جهت بیان احکام و تبلیغ حلال و حرام است، به گونهای که اگر ادلّة قضا و حکم عقل به وجوب اقامة قضا نبود، اثبات مشروعیت قضاوت،
-
۴۲
بهوسیلة آن ادلّه بسیار دشوار بود، چه رسد به اثبات مشروعیت نصب دیگران توسّط قاضی.
دوم آنکه: این ادلّه دربارة تشخیص کسی که بتواند امور مربوط به مصالح عمومی را انجام دهد، وارد شدهاند. مصالحی که عقل یا نقل بر وجوب اجرای آنها دلالت دارد، مانند قضاوت، حفاظت از مال کودکان بیسرپرست، حفظ کیان اسلام و ... که وجوب اجرای آنها تا هنگامی که شریعت باقی باشد، ثابت است.
22. سیّد یزدی میفرماید: پیشتر دانستیم که غسل دادن هر مسلمانی واجب است؛ ولی دو گروه از این حکم استثنا شدهاند:
یک. شهیدی که در معرکة جهاد، همراه با امام یا نائب خاصّ او کشته شده باشد. دو. کسی که در راه حفاظت از کیان اسلام در زمان غیبت کشته شده باشد نیز به این قسم ملحق میگردد و تفاوتی هم میان حر و عبد، مقتول با آهن یا غیر آن، مقتول عمدی یا خطایی، مرد، زن، کودک یا مجنون ـ در صورتی که جهاد بر آنان واجب شده باشد ـ وجود ندارد. پس غسل دادن آنان واجب نیست؛ بلکه به همان صورت در لباسهایشان دفن میشوند، مگر اینکه برهنه باشند که در این صورت، ابتدا کفن شده و سپس دفن میگردند.
. كتاب القضاء، ج1، ص49 ـ 50. . لیکن امام خمینی و سیّد حکیم در اینکه حتماً باید جهاد بر آنان واجب شده باشد، تأمّل کردهاند. مرحوم آيةالله گلپایگانی نیز در تعلیقة خود بر عروة الوثقی تصریح کرده است که صدق «مقتول فی سبیل الله»، برای سقوط غسل کفایت میکند، هرچند مقتول کودک شیرخوار باشد (ر.ک: العروة الوثقى، المحشّی، ج2، ص 40).
-
۴۳
لباسهایشان دفن میشوند، مگر اینکه برهنه باشند که در این صورت، ابتدا کفن شده و سپس دفن میگردند.
23. سیّد میلانی میفرماید: لیکن آنچه از کلام فقها برداشت میشود، این است که جهاد بر دو قسم است:
قسم اوّل، آن است که مسلمانان برای دعوت به اسلام، جهاد را آغاز کنند. این قسم، شرایط متعدّدی دارد و وجوب آن کفایی است. همچنین زنان و افراد مریض، نابینا و لَنگ نیز از آن استثنا شدهاند.
قسم دوم، دفاع از کیان اسلام یا استیلا بر سرزمین مسلمانان است. این قسم، بر حر و عبد، مرد و زن، و سالم و بیمار واجب است و بر حضور یا اذن امام متوقّف نیست و به کسی که کفّار قصد او را کردهاند نیز اختصاص ندارد؛ بلکه بر هر کسی که آگاه به وضعیت باشد و نداند که آیا کسانی که مورد قصد قرار گرفتهاند، توانایی مقاومت دارند یا نه، واجب است.
خلاصه آنکه: از ادلّه و کلمات فقها استفاده میشود که جهاد بر دو قسم است:
قسم اوّل، جنگیدن در راه خدا برای دعوت به اسلام و اعتلای نام آن است. این نوع از جهاد، مشروط به چند شرط است، از جمله اینکه اذن امام یا نائب خاصّ او لازم است. امیرالمؤمنین علی فرمود: فرد مسلمان همراه كسى كه امین در حكومت نیست و در اموال بیت المال، امر خدا را در نظر نمىگیرد، براى جهاد خارج نمىشود.
. العروة الوثقى، المحشّی، ج2، ص 40 ـ 41. . محاضرات في فقه الإماميّة، كتاب الخمس، ص24.
-
۴۴
همراه كسى كه امین در حكومت نیست و در اموال بیت المال، امر خدا را در نظر نمىگیرد، براى جهاد خارج نمىشود.
ظاهر آن است که این جهاد، کفایی است نه عینی. قسم دوم، جهاد برای دفاع از کیان اسلام است. این جهاد، یک واجب عینی است که منوط به اذن امام نیست و در آن تفاوتی میان مرد و زن، لنگ و سالم، بینا و نابینا یا بیمار و سالم وجود ندارد.
صاحب جواهر میفرماید: اگر دشمنی از کفّار به مسلمانان حمله کند که کیان اسلام از سوی او تهدید شود و یا کافر بخواهد بر کشورهای مسلمان استیلا یابد و آنان را به اسارت درآورد و اموالشان را بگیرد، در این صورت، دفاع بر حر و عبد، مرد و زن، سالم و مریض، نابینا و لَنگ و غیر ایشان ـ اگر به آنان نیاز باشد ـ واجب خواهد شد و وجوب آن، بر حضور یا اذن امام متوقّف نیست و به کسانی که به آنان تجاوز شده و مورد قصد قرار گرفتهاند، اختصاص ندارد؛ بلکه برخاستن بر هر کسی که آگاه به وضعیت است، واجب میشود، هرچند دشمنان کاری به او نداشته باشند.
برخی از بزرگان گفتهاند: عجیب است که برخی از مسلمانان و حتّی برخی از علمای دین غافل شدهاند و
. علل الشرائع، ص464، ح13، الخصال، ج2، ص625؛ وسائل الشيعة، ج15، ص49، كتاب الجهاد، أبواب جهاد العدو وما يناسبه، ب12، ح8. . جواهر الكلام، ج22، ص32.
-
۴۵
گمان کردهاند که ما حتّی در برابر هجوم کفّار و صهیونیستها به کشورهای مسلمان و کشتار پیران، جوانان، کودکان و زنان و استیلای آنان بر اموال مسلمانان و هتک نوامیس و عبادتگاههای آنان هیچ تکلیفی نداریم، در حالی که در وجوب جهاد دفاعی قطعاً اذن امام شرط نیست و دفاع، بر اساس ضرورت عقلی و شرعی واجب است.
اینک برخی از استفتائات
محقّق خوئی میفرماید: کشتن دیگران برای دفاع از دین و حفظ کیان اسلام در صورتی که از سوی کفّار مورد هجوم قرار بگیرد و آنان نسبت به دین قصد بد داشته باشند، واجب است. همچنین برای دفاع از نفس و عِرض (آبرو و شرافت) نیز واجب و برای دفاع از مال جایز است. البتّه هیچ کدام از این موارد، منوط به اذن حاکم شرعی نیست.
در جای دیگر، از ایشان پرسیدهاند: شما فرمودهاید که کشتن دیگران برای دفاع از کیان اسلام و حفظ آن، در صورتی که از سوی کفّار مورد هجوم قرار بگیرد و آنان نسبت به دین قصد بد داشته باشند، واجب است. برای ما بیان کنید مقصود از اینکه کیان اسلام در خطر کفّار قرار بگیرد، چیست؟
. دراسات في ولاية الفقيه، حسینعلی منتظری، ج1، ص121. . صراط النجاة، ج3، ص141، س424.
-
۴۶
ایشان در پاسخ میفرماید: مقصود، این است که خدای نکرده، خطر محو کردن ذکر اسلام توسّط آنان وجود داشته باشد.
آيةالله تبریزی علاوه بر پاسخ محقّق خویی، این جمله را نیز افزوده است که: همچنین اگر کفّار به مجتمع مسلمین و مؤمنین هجوم بیاورند.
همچنین ایشان در انقلاب شعبانیه (18 شعبان 1411) نیز فرموده است: شکّی نیست که حفاظت از کیان اسلام و مراعات مقدّسات آن بر هر مسلمانی واجب است و از شما میخواهم که نمونة شایستهای برای ملّتهای گرانقدر مسلمان باشید.
نتیجهگیری
1. بدون تردید، دعوت اخیر مرجعیت عراق برای پیکار کردن با داعش، از جهت فقهی مبتنی بر این اساس است که ذکر شد؛ چراکه داعش برای نابود کردن اسلام و نابودی شهرهای مسلمین و کشتن آنان آمد. از این رو، بسیج مردمی و هر کسی که با داعشیها جنگید، مبتنی بر همین مبناست. پس شکّی نیست که عمل ایشان از بارزترین مصادیق جهاد مشروع در زمان غیبت است و کشتگان در این راه، شهدای فی سبیل الله هستند و همان احکامی که بر شهدای جهاد ابتدایی در زمان حضور معصوم جاری میشود، بر ایشان نیز جاری میگردد.
. صراط النجاة، ج3، ص290، س88. . مجلّة «موسم اللبنانية»، العدد 11، المجلّد الثالث، سنة 1412/ 998 ـ 999 (به نقل از: موسوعة الامام الخویی، ج1، ص23).
-
۴۷
احکامی که بر شهدای جهاد ابتدایی در زمان حضور معصوم جاری میشود، بر ایشان نیز جاری میگردد.
2. سزاوار است که حوزههای علمیّه و کسانی که متولّی نشر اسلام هستند و همة یاوران دین، همة مسلمانان را به این امر مهم دینی و عدم جواز غفلت از آن، آگاه کنند؛ چراکه لزوم دفاع از کیان اسلام، امری است که توجّه به آن بر هر مسلمانی در هر زمانی واجب است. پس این، در حقیقت دژی محکم و رکنی استوار برای بقای اسلام است. بله، باید در تشخیص موضوع آن بسیار دقّت و احتیاط کرد و من گمان میکنم که این موضوع از موضوعاتی است که اگر تحقّق پیدا کند، کسی در آن اختلاف پیدا نخواهد کرد. پس شکّی نیست که بعد از احراز این عنوان و ثبوت آن از همة جهات، این حکم مهم بر آن مترتّب میشود و با وجود شک در آن، هیچ حکم و اثری بر آن مترتّب نمیگردد.
3. قضیّة فلسطین و دفاع از آن و لزوم جنگیدن با صهیونیستها در واقع، مبتنی بر این مبنای فقهیای است که تردیدی در آن وجود ندارد و هرگز نمیتوان جواز آن را به کسانی که در فلسطین هستند، منحصر کرد.
4. از آنچه گفته شد، معلوم میشود که جهاد به سه قسم دفاعی، ابتدایی و ذبّی تقسیم میشود، که قسم اخیر هرچند از حیث لغت در تحت دفاع قرار میگیرد، ولی بر حسب اصطلاح و شرایط و خصوصیات، این گونه نیست. پس جهاد ذبّی با جهاد ابتدایی تفاوتهایی دارد و با جهاد دفاعی نیز از جهت متعلّق و آثار و احکامش متفاوت است.
-
۴۸
و با جهاد دفاعی نیز از جهت متعلّق و آثار و احکامش متفاوت است.
والحمد لله ربّ العالمین 13 رجب المرجّب 1439 روز میلاد مولی الموحّدین امیرالمؤمنین محمّدجواد فاضل لنکرانی
-
۴۹
فهرست مطالب
مقدمه-------------------- 5
فرقهای بین جهاد ذبّی و جهاد ابتدایی------------------- 12
مقام اوّل: ادلّة وجوب حفظ کیان اسلام------------------- 17
دلیل اوّل: قرآن کریم------------------- 17
دلیل دوم: روایات------------------- 21
دلیل سوم: اجماع-------------------- 24
دلیل چهارم: عقل-------------------- 24
دلیل پنجم: راضی نبودن شارع به ترک امور حسبیه------------------- 25
مقام دوم: جریان احکام شهدا بر مدافعین-------------------- 27
سخن فقیهان------------------- 30
برخی از استفتائات-------------------- 49
نتیجهگیری------------------- 51
فهرست منابع-------------------- 55
-
۵۰
فهرست منابع
* قرآن كریم.
1. الإحتجاج، أبو منصور أحمد بن علی بن أبی طالب طبرسی، دار الاُسوة، قم، چاپ سوم، 1422ق.
2. إرشاد الأذهان إلى أحكام الإیمان، أبو منصور جمال الدِّین حسن بن یوسف بن علی بن مطهّر أسدی، معروف به «علّامة حلّی»، مؤسّسة نشر اسلامی، قم، چاپ اوّل، 1410ق.
3. الاستبصار فیما اختلف من الأخبار، شیخ الطائفه أبو جعفر محمّد بن حسن بن علی بن حسن طوسی، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ سوم، 1390ق.
4. اقبال الأعمال الحسنة فیما یعمل مرّة فی السنة، سیّد علی بن موسى بن جعفر بن محمّد بن محمّد بن أحمد بن محمّد بن إسحاق بن حسن بن محمّد بن سلیمان بن داود بن حسن مثنّى بن حسن بن علی بن أبی طالب، مكتبة الإعلام الإسلامی، چاپ دوم، 1418ق.
5. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمّة الأطهار، علّامه مولى محمّدباقر بن محمّدتقی مجلسی، دار الكتب الإسلامية، تهران.
6. البیان، شیخ أبو عبد الله شمس الدِّین محمّد بن جمال الدِّین مكّی بن محمّد بن حامد بن أحمد مطّلبی عاملی نباطی، مشهور به «شهید اوّل»، مؤسّسة فرهنگی امام مهدی، قم، چاپ اوّل، 1412ق.
7. تاریخ الاُمم والملوک (تاریخ طبری)، ابو جعفر محمّد بن جریر بن یزید بن كثیر بن غالب، بیروت، اُفست از روی چاپ قاهره، 1387ق.
8. تبصرة المتعلّمین فی أحكام الدین، أبومنصور جمال الدّین حسن بن یوسف بن علی بن مطهّر اسدی، معروف به «علّامة حلّی»، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، چاپ اوّل، 1411ق.
9. تحریر الأحكام الشرعیة على مذهب الإمامیة، ابومنصور جمال الدِّین حسن بن یوسف بن علی بن مطهّر اسدی، معروف به «علّامة حلّی»، مؤسّسة امام صادق، قم، چاپ اوّل، 1420 ـ 1422ق.
10. تحریر الوسیلة، امام راحل سیّد روح الله موسوی خمینی ، مؤسّسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی، قم، چاپ اوّل، 1421ق.
11. تحف العقول عن آل الرسول ، أبومحمّد حسن بن علی بن حسین بن شعبة حرّانی حلبی، مؤسّسة نشر اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
12. تذكرة الفقهاء، أبومنصور جمال الدِّین حسن بن یوسف بن علی بن مطهّر اسدی، معروف به «علّامة حلّی»، مؤسّسة آل البیت لإحیاء التراث، قم، چاپ اوّل، 1414 ـ 1427 و مكتبة المرتضوية لإحیاء الآثار الجعفرية، تهران.
13. تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیلة، كتاب الأمر بالمعروف والنهی عن المنكر، حضرت آيةالله العظمى حاج شیخ محمّد فاضل لنكرانی، مركز فقهی ائمّة اطهار، قم، چاپ اوّل، 1430ق.
14. التنقیح الرائع لمختصر الشرائع، جمال الدِّین أبو عبد الله مقداد بن عبد الله بن محمّد بن حسین بن محمّد سیوری، معروف به فاضل مقداد (ت 826) کتابخانة آية الله مرعشی نجفی، قم، چاپ اوّل، 1404ق.
15. التنقیح فی شرح العروة الوثقى، تقریر بحثهای سیّد أبوالقاسم بن علی أكبر بن هاشم موسوی خوئی، توسّط میرزا علی غروی تبریزی (1349ـ1418) مؤسّسة احیاء آثار امام خوئی، قم، چاپ دوم، 1421ق.
16. تهذیب الأحكام فی شرح المقنعة، شیخ الطائفة أبوجعفر محمّد بن حسن بن علی بن حسن طوسی، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1378ق، و مؤسّسة انتشارات فراهانی، تهران، 1363ش.
17. جامع المقاصد فی شرح القواعد، نور الدِّین أبوالحسن علی بن حسین بن علی بن عبد العالی كركی، معروف به «محقّق ثانی»، مؤسّسة آل البیت لإحیاء التراث، قم، چاپ دوم، 1414 ـ 1415ق.
18. الجامع للشرائع، یحیى بن أحمد بن یحیى بن الحسن بن سعید هذلی حلّی، مشهور به «یحیى بن سعید»، مؤسّسة علمی سیّد الشهداء، قم، 1405ق.
19. جواهر الكلام فی شرح شرائع الإسلام، شیخ محمّدحسن بن باقر بن عبدالرحیم نجفی، مؤسّسة نشر اسلامی، وابسته به جامعة مدرّسین حوزة علمیّة قم، چاپ اوّل، 1428 ـ 1430ق.
20. الحدائق الناضرة فی أحكام العترة الطاهرة، شیخ المحدّثین یوسف بن أحمد بن إبراهیم بن أحمد بن صالح بن أحمد بن عصفور بحرانی، مؤسّسة نشر اسلامی، قم، 1405ق.
21. الخصال، ابوجعفر محمّد بن علی بن الحسین بن موسى بن بابویه قمّی، معروف به «شیخ صدوق»، مؤسّسة نشر اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1416ق.
22. خلاصة الأقوال فی معرفة الرجال، ابومنصور جمال الدِّین حسن بن یوسف بن علی بن مطهّر اسدی، معروف به «علّامة حلّی»، نشر فقاهت، قم، چاپ اوّل، 1417ق.
23. الخلاف، شیخ الطائفه ابوجعفر محمّد بن حسن بن علی بن حسن طوسی، مؤسّسة نشر اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
24. الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیة، شیخ شمس الدِّین أبی عبد الله محمّد بن مكّی بن محمّد بن حامد بن أحمد مطّلبی عاملی جزینی، مشهور به «شهید اوّل»، مؤسّسة نشر اسلامی، قم، چاپ دوم، 1417ق.
25. ذكرى الشیعة فی أحكام الشریعة، شیخ شمس الدِّین أبی عبد الله محمّد بن مكّی بن محمّد بن حامد بن أحمد مطّلبی عاملی جزینی، مشهور به «شهید اوّل»، مؤسّسة آل البیت لإحیاء التراث، قم، چاپ اوّل، 1419ق.
26. روض الجنان فی شرح إرشاد الأذهان، زین الدّین بن علی بن احمد عاملی جبعی، معروف به «شهید ثانی»، مركز ابحاث و دراسات اسلامي، قم، چاپ اوّل، 1422ق.
27. الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، زین الدین بن علی بن احمد عاملی جبعی، معروف به «شهید ثانی»، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
28. السرائر الحاوی لتحریر الفتاوى، محمّد بن منصور بن احمد بن ادریس بن حسین بن قاسم بن عیسى عجلی، مؤسّسة نشر اسلامی، قم، چاپ دوم، 1410ق.
29. شرائع الإسلام فی مسائل الحلال والحرام، ابوالقاسم نجم الدین جعفر بن حسن بن أبی زكریا یحیى بن حسن بن سعید هذلی، معروف به «محقّق حلّی»، مطبعة الآداب، نجف اشرف، چاپ اوّل، 1389ق.
30. شرح تبصرة المتعلّمین، شیخ ضیاء الدین بن مولى محمّد عراقی نجفی، مؤسّسة نشر اسلامی وابسته به جامعة مدرّسین، قم، چاپ اوّل، 1414ق.
31. صراط النجاة (رسالة عملیة) شیخ مرتضى بن محمّد امین انصاری، باقری و همایش بین المللی به مناسبت میلاد شیخ انصاری، قم، چاپ اوّل، 1373ش.
32. العروة الوثقى، محمّدكاظم بن سید عبدالعظیم كسنوی نجفی طباطبائی، مشهور به «سیّد یزدی»، مركز فقهی ائـمّة اطهار، قم، چاپ اوّل، 1422ق، و مؤسّسة نشر اسلامی، قم، چاپ اوّل، 1417 ـ 1423ق.
33. عقاب الأعمال، مطبوع همراه با ثواب الأعمال، ابوجعفر محمّد بن علی بن حسین بن موسى بن بابویه قمّی، معروف به «شیخ صدوق»، مكتبة صدوق، تهران، 1391ق.
34. علل الشرائع، ابوجعفر محمّد بن علی بن حسین بن موسى بن بابویه قمی، معروف به «شیخ صدوق»، کتابخانه و چاپخانة حیدریه، نجف اشرف، 1385 ق.
35. عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، شیخ محمّد بن علی بن ابراهیم بن حسن بن ابراهیم بن أبی جمهور شیبانی احسائی، معروف به «ابن أبی جمهور»، چاپخانة سیّد الشهداء، قم، چاپ اوّل، 1403ق.
36. عیون أخبار الرضا، ابوجعفر محمّد بن علی بن حسین بن موسى بن بابویه قمی، معروف به «شیخ صدوق»، دار العلم، قم، 1377ق.
37. غایة المرام فی شرح شرائع الإسلام، شیخ مفلح بن حسن بن رشید بن صلاح صیمری بحرانی، دار الهادی، بیروت، چاپ اوّل، 1420ق.
38. غنائم الأیام فی مسائل الحلال والحرام، ابوالقاسم بن محمّدحسن بن نظر علی جیلانی شفتی، معروف به محقّق قمی و میرزای قمی، مركز نشر وابسته به مكتب الإعلام الإسلامی، چاپ اوّل، 1417ق.
39. غنیة النزوع إلى علمی الاُصول والفروع، سیّد أبوالمكارم حمزة بن علی بن زهرة حلبی، معروف به ابن زُهره، مؤسّسة امام صادق، قم، چاپ اوّل، 1417ق.
40. الغیبة، شیخ الطائفه أبوجعفر محمّد بن حسن بن علی بن حسن طوسی، مؤسّسة معارف اسلامی، قم، چاپ دوم، 1417ق.
41. الفقیه = من لا یحضره الفقیه، ابوجعفر محمّد بن علی بن الحسین بن موسى بن بابویه قمی، معروف به شیخ صدوق، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ پنجم، 1410ق.
42. قرب الإسناد، ابوالعباس عبدالله بن جعفر بن الحسین بن مالک بن جامع حمیری قمی، مؤسّسة آل البیت لإحیاء التراث، بیروت، چاپ اوّل، 1413ق.
43. قواعد الأحكام، ابومنصور جمال الدِّین حسن بن یوسف بن علی بن مطهّر اسدی، معروف به «علّامة حلّی»، مؤسّسة نشراسلامی، قم، چاپ اوّل، 1418ق.
44. الكافی، ثقة الإسلام أبوجعفر محمّد بن یعقوب بن اسحاق كلینی رازی، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ سوم، 1388 ـ 1389ق.
45. كشف الالتباس عن موجز أبی العباس، شیخ مفلح بن حسن بن رشید بن صلاح صمیری بحرانی، مؤسّسة صاحب الأمر عجّل الله تعالى فرجه الشریف، قم، چاپ اوّل، 1417ق.
46. كشف الرموز فی شرح المختصر النافع، زین الدین أبوعلی حسن بن أبوطالب ابن أبوالمجد یوسفی، معروف به «فاضل آبی»، مؤسّسة نشر اسلامی، قم، چاپ سوم، 1417ق.
47. كشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغرّاء، شیخ جعفر بن خضر بن یحیى بن مطر ابن سیف الدّین جناجی نجفی، معروف به «کاشف الغطاء»، مكتب الإعلام الإسلامی، قم، چاپ اوّل، 1422ق.
48. كشف اللّثام عن قواعد الأحكام، ابوالفضل بهاء الدِّین محمّد بن حسن اصفهانی، مشهور به «فاضل هندی»، مؤسّسة نشر اسلامی، قم، چاپ اوّل، 1416 ـ 1424ق.
49. كنز العمّال فی سنن الأقوال والأفعال، علی بن حسام الدین بن عبدالملک جونبوری، مشهور به «متّقی هندی»، مؤسّسة الرسالة، بیروت، 1409ق.
50. اللمعة الدمشقیة فی فقه الإمامیة، شیخ أبو عبد الله محمّد بن مكّی بن محمّد بن حامد بن أحمد مطّلبی عاملی نباطی جزینی، مشهور به «شهید اوّل»، مركز بحوث الحجّ والعمرة، تهران، چاپ اوّل، 1406ق.
51. المبسوط فی فقه الإمامیة، شیخ الطائفه أبوجعفر محمّد بن حسن بن علی بن حسن طوسی، المكتبة المرتضوية لإحیاء الآثار الجعفرية، تهران، چاپ دوم، 1387ق.
52. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ابوعلی فضل بن حسن بن فضل طبرسی، دار الفكر، بیروت، 1414ق.
53. مجمع الفائدة والبرهان فی شرح إرشاد الأذهان، مولى احمد بن محمّد، مشهور به «محقّق و مقدّس اردبیلی»، مؤسّسة نشراسلامی، قم، چاپ اوّل، 1402 ـ 1416ق.
54. محاضرات فی فقه الإمامیة، محمّدهادی بن جعفر بن احمد بن مرتضى بن علی اكبر بن أسدالله بن حسین حسینی میلانی، مؤسّسة دانشگاه فردوسی، مشهد.
55. المختصر النافع، ابوالقاسم نجم الدِّین جعفربن الحسن بن أبی زكریا یحیى بن حسن بن سعید هذلی، معروف به «محقّق حلّی»، مؤسّسة بعثت، قم، چاپ دوم، 1416ق.
56. مختلف الشیعة فی أحكام الشریعة، ابومنصور جمال الدِّین حسن بن یوسف بن علی بن مطهّر اسدی، معروف به «علّامة حلّی»، مكتب الإعلام الإسلامی ، قم، چاپ اوّل، 1412 ـ 1418ق.
57. مدارک الأحكام فی شرح شرائع الإسلام، سیّد شمس الدِّین محمّد بن علی بن حسین بن أبوالحسن موسوی عاملی جبعی، مؤسّسة آل البیت لإحیاء التراث، قم، چاپ اوّل، 1410 ق.
58. المراسم العلویة فی الأحكام النبویة، ابویعلى حمزة بن عبد العزیز دیلمی طبرستانی، معروف به «سلّار»، انتشارات دار الحقّ، بیروت، 1414ق.
59. مسالک الإفهام إلى تنقیح شرائع الإسلام، زین الدِّین بن علی بن أحمد عاملی جبعی، معروف به «شهید ثانی»، مؤسّسة معارف اسلامی، قم، چاپ اوّل، 1413 ـ 1419ق.
60. مستدرک الوسائل ومستنبط المسائل وخاتمته، میرزا حسین بن میرزا محمّدتقی بن میرزا علی محمّد بن تقی نوری طبرسی، مؤسّسة آل البیت لإحیاء التراث، بیروت، چاپ اوّل، 1408 ـ 1409ق.
61. مستطرفات السرائر، محمّد بن منصور بن احمد بن ادریس بن حسین بن قاسم بن عیسى عجلی، مدرسة امام مهدی، قم، چاپ اوّل، 1408ق.
62. مستند الشیعة فی أحكام الشریعة، مولى احمد بن محمّدمهدی بن أبیذر، معروف به «فاضل نراقی»، مؤسسة آل البیت لإحیاء التراث، قم، چاپ اوّل، 1415ـ1420ق.
63. مصباح الفقیه، حاج آقا محمّدرضا ابن شیخ مولى فقیه محمّدهادی همدانی نجفی، مؤسّسة الجعفرية لإحیاء التراث، قم، چاپ اوّل، 1417ـ1418ق و مكتبة الصدر با چاپ سنگی.
64. المعتبر فی شرح المختصر، ابوالقاسم نجم الدِّین جعفر بن حسن بن أبی زكریا یحیى بن حسن بن سعید هذلی، معروف به «محقّق حلّی»، مؤسّسة سیّد الشهداء، قم، 1364ش. و نیز چاپ سنگی، سال 1318 ق با هزینة احمد خان مشیر السلطنه.
65. المُغنی، عبد الله بن أاحمد بن محمّد بن قدامة بن مقدام بن نصر مقدسی دمشقی حنبلی، دار الكتب العلمية، بیروت، چاپ دوم، 1347ق.
66. مفاتیح الشرائع، محمّد بن مرتضى بن محمود، مشهور به «فیض كاشانی»، مجمع ذخائر اسلامی، قم، 1401ق.
67. مفتاح الكرامة فی شرح قواعد العلّامة، سیّد محمّدجواد بن محمّد بن محمّد بن احمد بن قاسم حسینی عاملی، مؤسّسة نشر اسلامی، وابسته به جامعة مدرّسین، قم، چاپ اوّل، 1424ق، و چاپ سنگی.
68. المقنع، شیخ أبوجعفر محمّد بن علی بن حسین بن موسى بن بابویه قمی، معروف به «شیخ صدوق»، مؤسّسة امام هادی، قم، 1415 ق.
69. المقنعة، ابوعبد الله محمّد بن محمّد بن نعمان عكبری بغدادی، ملقّب به «شیخ مفید»، مؤسّسة نشر اسلامی، قم، چاپ دوم، 1410ق.
70. الملهوف على قتلى الطفوف، سیّد رضی الدین أبوالقاسم علی بن سعد الدین إبراهیم بن موسى بن جعفر بن محمّد بن أحمد بن محمّد بن طاووس، دار الاُسوة، قم، چاپ اوّل، 1414ق.
71. منتهى المطلب فی تحقیق المذهب، ابومنصور جمال الدِّین حسن بن یوسف بن علی بن مطهّر اسدی، معروف به «علّامة حلّی»، مؤسّسة الطبع و النشر فی الروضة الرضویة المقدّسة، مشهد، چاپ اوّل، 1412 ـ1426، و چاپ سنگی تهران، 1333ق.
72. المهذّب البارع فی شرح المختصر النافع، شیخ جمال الدّین أبوالعبّاس أحمد بن محمّد بن فهد حلّی اسدی، مؤسّسة نشر اسلامی، قم، 1407ـ1413ق.
73. المهذّب، شیخ سعد الدِّین أبوالقاسم عبد العزیز بن نحریر بن عبد العزیز بن برّاج طرابلسی، معروف به «قاضی ابن برّاج»، مؤسّسة نشر اسلامی، قم، 1406ق.
74. نهایة الإحكام فی معرفة الأحكام، ابومنصور جمال الدِّین حسن بن یوسف بن علی بن مطهّر اسدی، معروف به «علّامة حلّی»، دار الأضواء، بیروت، چاپ اوّل، 1406ق.
75. نهایة المرام فی شرح مختصر شرائع الإسلام، سیّد شمس الدِّین محمّد بن علی بن حسین بن أبی حسن موسوی عاملی جبعی، مؤسّسة نشر اسلامی، قم، چاپ اوّل، 1413ق.
76. النهایة فی مجرّد الفقه والفتاوى، شیخ الطائفه أبوجعفر محمّد بن حسن بن علی بن حسن طوسی، دار الكتاب العربی، بیروت، چاپ اوّل، 1390ق.
77. وسائل الشیعة (تفصیل وسائل الشیعة إلى تحصیل مسائل الشریعة)؛ شیخ محمّد بن حسن بن علی بن محمّد بن حسین، معروف به «حرّ عاملی»، مؤسّسة آل البیت لإحیاء التراث، قم، چاپ دوم، 1424ق.
78. الوسیلة إلى نیل الفضیلة، ابوجعفر عماد الدین محمّد بن علی طوسی، معروف به «ابن حمزه»، کتابخانة آية الله مرعشی نجفی، قم، چاپ اوّل، 1408ق.
79. هدایة المسترشدین فی شرح اُصول معالم الدِّین، شیخ محمّدتقی بن محمّدرحیم بن محمّدقاسم ایوان كیفی رازی أصبهانی نجفی، مؤسّسة نشر اسلامی، قم، چاپ اوّل، 1420ق.
80. الهدایة، ابوجعفر محمّد بن علی بن حسین موسى بن بابویه قمی، معروف به «شیخ صدوق»، مؤسّسة امام الهادی، قم، چاپ اوّل، 1418 ق.