-
۳۱
برگزیدهاند و فتوا نیز بر همین است. از مصنّف نیز میل به این دیدگاه به مشام میرسد؛ لیکن از ظاهر کلام شیخ طوسی و شیخ مفید، حکایت شده است که این دیدگاه را قبول ندارند؛ ولی عموم این اخبار حجّتی بر علیه آنان است.
11. شهید ثانی میفرماید: تقیید به قتالی که پیامبر یا نائبش به آن امر کردهاند، برای خارج کردن کسانی است که در غیر آن کشته میشوند، هرچند جهاد مشروع باشد، مانند اینکه دشمنی بر مسلمانان حمله کند که تهدیدی بر کیان اسلام است.
ایشان در روضة البهیّة نیز همین مطلب را میفرماید.
12. محقّق اردبیلی نیز همین دیدگاه را برگزیده است.
13. سیّد عاملی در مورد حکم شهید و اینکه در لباس خونیاش دفن میشود و نیازی به حنوط و غسل ندارد، میفرماید: این دو روایت، هر کسی را که در راه خدا کشته شده باشد، شامل میشوند. در نتیجه، هم کسی را که در پیش روی امام به شهادت میرسد، شامل میشوند و هم غیر او را در بر میگیرند، مانند کسی که در لشکر مسلمانان کشته میشود در حالی که از جانب دشمنی که کیان اسلام را تهدید میکند، مورد حمله واقع شدهاند.
. المقنعة، ص84؛ المبسوط، ج1، ص256 ـ 257؛ النهاية، ص40. . جامع المقاصد، ج1، ص365. . روض الجنان، ج1، ص299. . الروضة البهيّة، ج2، ص381. . مجمع الفائدة والبرهان، ج3، ص346 وج7، ص445. . مقصود از این دو روایت حسنة أبان بن تغلب وحسنة اسماعیل بن جابر و زراره است. در حسنة ابان آمده است: «سمعت أبا عبدالله يقول: «الذي يقتل في سبيل الله يدفن في ثيابه، ولا يغسّل إلا أن يدركه المسلمون وبه رمق
-
۳۲
خدا کشته شده باشد، شامل میشوند. در نتیجه، هم کسی را که در پیش روی امام به شهادت میرسد، شامل میشوند و هم غیر او را در بر میگیرند، مانند کسی که در لشکر مسلمانان کشته میشود در حالی که از جانب دشمنی که کیان اسلام را تهدید میکند، مورد حمله واقع شدهاند.
همچنین در جای دیگری میفرماید: جهاد در حال غیبت، فقط هنگامی واجب میشود که دشمنی به مسلمانان حمله نماید که کیان اسلام را تهدید میکند. پس جهاد برای دعوت به اسلام واجب نیست؛ زیرا این جهاد فقط باید همراه با امام باشد.
14. صاحب حدائق نیز مینویسد: از برخی از اخبار این مسئله فهمیده میشود کسی که در معرکة جهاد مشروع کشته میشود، حتّی اگر در حال غیبت امام باشد (مانند اینکه دشمنی به مسلمانان حمله کند که کیان اسلام را تهدید مینماید) شهید شمرده میشود و باید در مورد او به آنچه مدلول این اخبار است، عمل شود.
ثم يموت بعد، فإنه يغسّل ويكفّن ويحنّط. إنّ رسول الله كفّن حمزة في ثيابه ولم يغسله ولكنّه صلّى عليه» (الکافي، ج3، ص212، ح5؛ تهذيب الأحكام، ج1، ص332، ح973؛ وسائل الشيعة، ج2، ص510، كتاب الطهارة، أبواب غسل الميّت، ب14، ح9). و در حسنة اسماعیل بن جابر وزراره از امام باقر هم آمده است: «قلت له: كيف رأيت الشهيد يدفن بدمائه؟ قال: نعم في ثيابه بدمائه، ولا يحنّط ولا يغسّل ويدفن كما هو» (الکافي، ج3، ص211، ح2؛ تهذيب الأحكام، ج1، ص331، ح970؛ وسائل الشيعة، ج2، ص590، كتاب الطهارة، أبواب غسل الميّت، ب14، ح8). . مدارک الأحكام، ج2، ص70. . مدارک الأحكام، ج5، ص233.
-
۳۳
که کیان اسلام را تهدید مینماید) شهید شمرده میشود و باید در مورد او به آنچه مدلول این اخبار است، عمل شود.
15. محدّث بحرانی میفرماید: مشهور، جهاد معروفی را در زمان غیبت ثابت میدانند، هرچند حضوری (حضور امام) در کار نباشد. این جهاد، در صورتی است که کیان اسلام از سوی کفّار و مشرکین مورد تهدید قرار بگیرد که در این صورت جهاد بر مسلمانان واجب است. البتّه ما مستند این جهاد را در اخبار پیدا نکردیم، ولی بر فرض که چنین خبری از معصومین وارد شده باشد، این جهاد از اقسام دفاع خواهد بود. همان گونه که برخی از محقّقان ـ مانند شهید در دروس و دیگران ـ به آن اشاره کردهاند. پس اگر واژة «جهاد» نیز بر آن اطلاق شود، این اطلاق نیز مانند جهاد نفس و جهاد زن، از باب مجاز است.
همچنین در اخباری پرشمار، تصریح شده است که جهاد همراه با غیر امام واجب الاطاعة، همچون مردار و خون و گوشت خوک حرام است، مانند خبر بشیر دهّان و دیگران. [سپس محدّث بحرانی به صحیحة یونس بن عبد الرحمن مرقاد از امام رضا و خبری که در کافی روایت شده، اشاره میکند و سپس میفرماید:] این اخبار، دلیل اصحاب بر جواز جهادی است که از
. الحدائق الناضرة، ج3، ص415. . الدروس الشرعيّة، ج2، ص30.
-
۳۴
ایشان نقل کردیم؛ لیکن این جهاد همان جهادی که در شرع مقرّر شده نیست و این گونه، تحقیقی که ما گفتیم روشن میگردد؛ ولی بحثی در نامگذاری و اصطلاح نیست. پس آنچه از جهاد شرعی به ذهن متبادر میشود، آن جهادی است که شرایط آن کامل باشد. از این رو، در روایات آمده است که غزوهای نیست مگر همراه با امام عادل.
امّا از آنجا که جهاد مشروع [در زمان غیبت]، آن جهادی است که دفاع باشد، ما در اینجا دربارة احکام دفاع بحث میکنیم. پس این کتاب برای بررسی احکام دفاع منعقد شده است، هرچند آن را به نام «کتاب جهاد» نامیدهایم. آن دفاعی که جایز است، دفاعی است که شرایط مقرّر را داشته باشد؛ یعنی امید سالم ماندن در آن وجود داشته باشد. پس اگر گمان هلاک شدن در آن وجود داشته باشد، جایز نیست، چنانکه در بسیاری از اخبار به آن تصریح شده است. پس دفاع از نفس و حریم در صورت امکان، واجب است و نصوص مستفیض بر آن دلالت میکنند.
16. کاشف الغطاء نیز مینویسد: جهاد از جهت اختلاف متعلّقاتش به پنج قسم، تقسیم میگردد:
یک. جهاد برای حفظ کیان اسلام. دو. جهاد برای دفع افراد ملعون از تسلّط بر خون و
. سداد العباد ورشاد العباد، ص409 ـ 410.
-
۳۵
عِرض مسلمانان و جلوگیری از زنا کردن آنها با زنان مسلمان و لواط کردن با فرزندان مسلمین.
سه. جهاد برای دفع افراد ملعون از گروهی از مسلمانانی که با گروهی از کفّار درگیر شدهاند.
چهار. جهاد برای دفع آنان از بلاد مسلمین و شهرها و زمینهای ایشان.
پنج. جهاد با کفر و رفتن به سوی محلهای ایشان برای بازگرداندن آنان به اسلام و اذعان به آنچه پیامبر اکرم آورده است.
17. میرزای قمی میفرماید: ظاهر آن است که هر کس در جهاد مشروع کشته شود، حتّی اگر در حضور امام یا با اذن ایشان نباشد، همین حکم را دارد، مانند اینکه کسی به مسلمانان حمله کند که کیان اسلام از سوی او تهدید شود و مکلّف به جهاد همراه با مسلمانان ناچار گردد. دلیل بر این مطلب، اطلاق اخبار است و محقّق در معتبر، شهید در ذکری و بعض از متأخران بعد از ایشان (مانند محقّق کرکی در جامع المقاصد، شهید ثانی در الروضة البهیة و صاحب مدارک) نیز با این فتوا موافقت کردهاند، بر خلاف بیشتر فقها که اذن خاص را شرط دانستهاند. (مانند شیخ مفید در مقنعه، شیخ طوسی در مبسوط، سلار در مراسم، ابن حمزه در وسیله، قاضی در مهذّب، حلّی در سرائر، ابن سعید در جامع الشرائع، محقّق در شرائع و علاّمه در منتهی)
. كشف الغطاء، ج4، ص287 ـ 288. . المعتبر، ج1، ص311. . ذكرى الشيعة، ج1، ص321. . جامع المقاصد، ج1، ص365. . الروضة البهيّة، ج2، ص381. . مدارک الأحكام، ج2، ص70 ـ 71.
-
۳۶
خلاف بیشتر فقها که اذن خاص را شرط دانستهاند. (مانند شیخ مفید در مقنعه، شیخ طوسی در مبسوط، سلار در مراسم، ابن حمزه در وسیله، قاضی در مهذّب، حلّی در سرائر، ابن سعید در جامع الشرائع، محقّق در شرائع و علاّمه در منتهی)
18. محقّق نراقی در مستند الشیعة مینویسد: یکی از کارهای خیر در زمان غیبت، جنگیدن با دشمنان دین است، در صورتی که آنان به مسلمانان حمله کنند و خود مسلمانان یا کیان اسلام از سوی آنان مورد تهدید قرار بگیرد. در این حالت، از این سهم به آنان داده میشود.
19. سیّد محمّدباقر شفتی در رسالهاش دربارة اقامة حدود در عصر غیبت، مینویسد: اقامة حدود از احکامی است که خداوند متعال آن را برای حفظ کیان اسلام و دور نگه داشتن مردم از تصرّفهای نادرست، تشریع کرده است.
. غنائم الأيّام، ج3، ص396. . المقنعة، ص84. . المبسوط، ج1، ص256 ـ 257. . المراسم العلويّة، ص45. . الوسيلة، ص63. . المهذّب، ج1، ص54. . السرائر، ج1، ص166. . الجامع للشرائع، ص49. . شرائع الإسلام، ج1، ص37. . منتهى المطلب، ج7، ص197. . مستند الشيعة، ج9، ص292.
-
۳۷
کرده است.
20. صاحب جواهر مینویسد: گاهی جنگیدن به صورت دفاعی واجب میشود، بدون اینکه امام یا منصوب ایشان حاضر باشد، مانند اینکه شخص در میان قومی باشد و دشمنی به سوی آنان آید که کیان اسلام را تهدید میکند و یا میخواهد بر سرزمین آنان استیلا یابد و یا آنان را به اسارت در آورد و اموالشان را بگیرد، و یا در میان کفّار حربی است ـ چه رسد به غیر آنان ـ و دشمنی به سوی آنان میآید که جانش را تهدید میکند. او در اینجا باید آن کفّار حربی را یاری کند تا خطر را از خودش دور نماید.
طلحة بن زید میگوید: از امام صادق دربارة مردی سؤال کردم که با اماننامهای به سرزمین حرب داخل میشود. امّا آن قومی که او بر آنان داخل شده است، با گروه دیگری درگیر میشوند. حضرت فرمود: بر مسلمان واجب است که خطر را از خودش دور کند و بر اساس حکم خدا و رسولش بجنگد. امّا اینکه بر اساس حکم [حاکمان] ستمگر و دین آنان بجنگد، جایز نیست.
البتّه این جنگیدن، جهاد به معنای اخص که باید شرایط یاد شده در آن وجود داشته باشد، نیست؛ بلکه
. إقامة الحدود في هذه الأعصار، ص10. . تهذيب الأحكام، ج6، ص135، ح229؛ وسائل الشيعة، ج15، ص31، كتاب الجهاد، أبواب جهاد العدو وما يناسبه، ب6، ح3.
-
۳۸
در مسالک آمده است: مصنّف با این سخن به عدم جریان حکم فرار، غنیمت و شهادت کشته شدگان در این گونه جنگها ـ به گونهای که غسل و کفن لازم نباشد ـ اشاره کرده است.
بلکه ایشان در دروس این مطلب را به ظاهر اصحاب نسبت داده است. ایشان پس از اینکه دفاع از کیان اسلام را همراه با جائر و دفاع از نفس را مطرح میکند، میفرماید: ظاهر کلام اصحاب این است که این گونه جنگیدن را جهاد نمینامند، بلکه آن را دفاع میگویند و اثر این تفاوت، در حکم شهادت، فرار و تقسیم غنیمت و مانند آن آشکار میشود.
امّا به نظر ما احکام یاد شده بر این افراد نیز جاری میشود، به شرط آنکه همراه با امام عادل یا منصوب او باشد، هرچند آن نیز دفاع است. البتّه این دفاع نیز جهاد شمرده میشود، چنانکه برای رسول خدا نیز هنگام حملة مشرکان به مدینه، همین حادثه رخ داد. و اینکه مصنّف و دیگران این دفاع را جهاد نمیدانند، فقط در صورتی است که امام عادل یا منصوب او وجود نداشته باشد. در این صورت، این جنگیدن فقط دفاع شمرده میشود و میتوان آن را از نصوص یاد شده استفاده کرد و حتّی میتوان آن را ضروری دانست.
. مسالک الأفهام، ج3، ص11 ـ 12. . الدروس الشرعيّة، ج2، ص30.
-
۳۹
بلکه ظاهر کلام بسیاری از فقها این است که دفاع از کیان اسلام در صورت هجوم دشمن ـ هرچند در زمان غیبت باشد ـ جهاد شمرده میشود؛ زیرا ادلّة جهاد اطلاق دارند. همچنین ادلّهای که از جهاد ابتدایی نهی میکنند نیز به جهادی اختصاص دارند که برای دعوت به اسلام باشد و بدون امام عادل یا منصوب او انجام گردد، بر خلاف جهاد مورد نظر که نوعی جهاد به شمار میرود و حضور امام یا نائب او یا اذن ایشان حتّی در زمان بسط ید ایشان نیز در آن شرط نیست. پس اصل، این است که در زمان غیبت نیز بر همان حال خود باقی مانده باشد.
و احتمال اینکه این نوع دفاع، حتّی در آن زمان نیز جهاد محسوب نشود، با اطلاق ادلّه مخالف است، هرچند از خبر یونس که بعداً در بحث مرزبانی خواهد آمد، چنین بر میآید که جهاد همان جهاد ابتدایی است؛ لیکن باید در توجیه خبر یونس بگوییم که مقصود از آن، کاملتر بودن جهاد ابتدایی نسبت به سایر افراد جهاد است، و گرنه جهاد اعم است و تقسیم جهاد به ابتدایی و دفاعی نیز به همین اعم بودن آن اشعار
. تذكرة الفقهاء، ج9، ص19 ـ 20، مسألة 9؛ منتهى المطلب، ج14، ص28؛ مسالک الأفهام، ج3، ص8؛ الروضة البهيّة، ج2، ص379؛ كشف الغطاء، ج4، ص287. . تهذيب الأحكام، ج6، ص125، ح219؛ وسائل الشيعة، ج15، ص29، كتاب الجهاد، أبواب جهاد العدو وما يناسبه، ب6، ح2.
-
۴۰
دارد.
21. محقّق رشتی میفرماید: ادلّهای همچون فرمایش پیامبر اکرم که فرمودند: «علمای امّت من همچون انبیای بنیاسرائیل هستند» و فرمایش حضرت حجّت در توقیع که فرمودند: «امّا در حوادثی که واقع میشود، به راویان حدیث ما مراجعه کنید که آنان حجّت من بر شما و من حجّت خدا هستم» و حدیثی که میفرماید: «انجام امور و احکام به دست علماست...» و احادیثی شبیه آنها که ادّعا میشود بر عموم ولایت فقیه عالم جامع شرایط بر هر چیزی که پیامبر و وصیّ او ولایت دارند، دلالت میکنند و او جانشین ایشان در همة امور ـ غیر از آنچه استثنا شده است ـ به شمار میرود، بهخاطر یکی از چند دلیل زیر، هنگام شک نمیتوان به آنها استناد کرد:
نخست آنکه: ظهوری که از نگاه کردن در مجموع
. جواهر الكلام، ج22، ص24 ـ 26. . «علماء اُمّتی کأنبیاء بنی إسرائیل» (بحار الأنوار، ج2، ص22 ح 67). . «وأمّا الحوادث الواقعة، فارجعوا فيها إلى رواة أحاديثنا، فأنّهم حجّتي عليكم، وأنا حجّة الله» (اكمال الدين، ص484، ح4؛ الغيبة للطوسي، ص291، ح247؛ الاحتجاج، ص2543، ح344؛ وسائل الشيعة، ج27، ص40، كتاب القضاء، أبواب صفات القاضي وما يجوز أن يقضي به، ب11، ح9). . «مجاري الأُمور والأحكام على أيدي العلماء» (تحف العقول، 236؛ مستدرک الوسائل، ج7، ص316، كتاب القضاء، أبواب صفات القاضي، ب11، ح16).