پندها و نکته ها
سوال خود را بپرسیدخصائص نیکان و فضیلت عالمان در کلام امام صادق(ع)
در تاریخ ۰۹ آذر ۱۳۸۴ و ساعت ۱۲:۲۲
در تفسير علي بن ابراهيم با سند خودش از حفص بن
قياس از امام صادق عليه السلام که اين ايام نيز به آن حضرت ارتباط دارد،
روايتي نقل شده است که حضرت نکاتي را به حفص فرمودهاند. حضرت ميفرمايند:
يا حفص، فازوا والله الابرار ، به خدا قسم آنهايي که از ابرار و نيکانند، رستگار شدند. بعد فرمودند: أتدري من هم؟ هم الذين لايؤذون الذر،
ابرار کساني هستند که ايذائشان به يک مورچه هم نميرسد؛ نميفرمايند:
لايقتلون الذر، آن در جاي خودش است و آدمهاي معمولي نيز اين کار را
ميکنند؛ ابرار آنهايي هستند که حتي نسبت به مورچه آزار ندارند.
البته
اين يک عنوان مشير براي روح نيکي است که اسلام در قالب ابرار آنها را قبول
ميکند؛ انسان به حدي برسد که آزارش به يک مورچه نميرسد. از اينجا معلوم
ميشود اين ضربالمثل که فلاني آزارش به مورچه هم نميرسد، ريشه در همين
روايت دارد. حال، يک مرحله بالاتر، اين انسان علاوه بر آن که آزارش به
مورچه نميرسد، حيوانات ديگري هم که وجود دارند آنها را هم ايذاء نميکند؛
اسب و حماري اگر در اختيارش است، آنها را هم اذيت نميکند.
حتي در
هم سنخ خودش و در رديف انسانها، حاضر نيست که انسان کافر را نيز اذيت کند.
ابرار کساني هستند که حتي کافران را ايذاء نميکند؛ مگر در آن مواردي که
شرع دستور داده باشد. البته حالا نه کافر حربي، بلکه کافري که فقط در باطن
کفر دارد. انسان حتي نبايد يک آدم معصيت کار را هم اذيت کند. يعني هنگامي
که ميبينيم در مورد «ذر» اين عنوان آمده است، به طريق اولي انسان ميتواند
ديگر عناوين را بفهمد تا برسد به دائره خانواده و بستگان خودش. ايذاء از
خصوصياتي است که به انسان مؤمن مربوط نيست، بلکه مربوط به انسان خبيث است.
انساني
که نيک است و فطرتش را بر همان فطرت خدايي حفظ کرده، هيچ وقت در مقام
ايذاء ديگري برنميآيد.
حال، گاهي اوقات ايذاء با زبان و الفاظ است؛ مثلاً انسان به رفيقش ميگويد
تو سواد نداري؛ نميداند با اين تعبير چقدر روح او را آزرده ميکند؛ و يا
به او بگويد تو تقوا نداري، تو عدالت نداري؛ اينها هم يک نوع ايذاء است.
انساني که به مقام ابرار ميرسد به حدي بايد خودش را کنترل کند که هم دست
او، هم رجل او و هم زبان او هيچ وقت در مسير ايذاء ديگري قرار نگيرد.
در ادامه روايت، عبارات ديگري وجود دارد که هر کدام خيلي حرف دارد.
امام عليه السلام ميفرمايند: کفي بخشية الله علماً و کفي بالاغترار بالله جهلاً، يا حفص! انّه يغفر للجاهل سبعون ذنباً قبل أن يغفر للعالم ذنبٌ واحد
، اگر جاهلي در يک روز هفتاد بار گناه کند و واقعاً يک بار استغفار کند،
او را مي بخشند؛ از جاهل زود مي گذرند؛ اما اگر عالم يک گناه کند در يک
روز، در اين که استغفارش شامل آن گناه شود، تأمل دارد. ببينيد از آن طرف
روايات مداد العلماء أفضل من دماء الشهداء را داريم؛
شفاعت عالم، شفاعت فقيه چه بسا مقدّم بر شفاعت شهيد هم باشد؛ ولي از اين
طرف اين روايات را هم داريم که عالم اگر عمداً و از روي توجه گناهي را
مرتکب شد، خداوند زود او را نميبخشد.